24 Kas 2008

حمله ارامنه با فرماندهی آندرانیک به خوی - دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی

حمله ارامنه با فرماندهی آندرانیک به خوی - دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی
به دنبال تشکیل دولت ارمنستان در ایالت ایروان که از نظر تاریخی جزوی از آذربایجان تاریخی محسوب می‌شود،آندرانیک از سران مهاجم ارمنی مخالفت خود را با تشکیل این دولت در محدوده کوچک فعلی اعلان کرد. وی از ارامنه افراطی بود که خواستار تشکیل ارمنستان بزرگ از دریای خزر تا دریای سیاه بود و به این محل کوچک برای تشکیل ارمنستان قانع نبود. دسته‌های منسوب به آندرانیک در طی جنگ جهانی اول وظیفه تاریخیشان را که همانا ضربه زدن به مسلمانان بود را به خوبی انجام داده بودندو کمک‌هایشان به قوای روس در قلع و قمع ترکان آذربایجان و آناطولی قابل بحث و گفتگو است. ولی بر اساس موافقت‌نامه باطوم، قوای مسلحه آندرانیک می بایستی خلع سلاح می‌گردید ولی آندرانیک نه تنها ارمنستان در مرزهای فعلی را قبول نداشت بلکه با هرگونه پیمان صلحی نیز مخالف بود. لذا در صدد برآمد با قوایش به جنوب دریاچه اورمیه رسیده و از آنجا به قوای انگلیس بپیوندد.
قوای آندرانیک که بالغ بر 3000 نفر بودند پس از عبور از سواحل گؤیچه‌گؤل ( امروزه ارامنه نام این دریاچه را به سئوان عوض کرده اند) به نزدیکی‌های نخجوان رسیده و آماده عبور از پل جلفا و ورود به جنوب رود ارس می شوند. جلفای شمال آذربایجان ‌در دست ‌ارمنی‌ها و جلفای ‌جنوب آذربایجان در دست عثمانی ها بود.
21 ژوئیه 1918، 500 سوار ارمنی با 500 پیاده به جلفا آمده و با فریب قوای عثمانی به استعداد یک دسته چند ده نفری و ادعای اینکه دیگر صلح شده و ما به وان بر می‌گردیم و عقبمان هم مهاجرین هستند با در دست داشتن پرچم سفید به نیروهای عثمانی حمله و به طرف جنوب ارس حمله کردند.
به دنبال پیشروی ارامنه به طرف مواضع عثمانی و خصوصاً شهر خوی فرماندهی سپاه چهارم دستور متوقف کردن پیشروی ارامنه را صادر نمود. عثمانی‌ها با دو گروهان پیاده و دو توپ کوهستانی و جمعی سواره به فرماندهی مین با شی حسین حسنو در 2 ژوئیه از راه شیطان آوا ( ریحانه ـ خوی ) به طرف جلفا پیشروی کرد. نام این سپاه، سپاه جدید جلفا بود. فرماندهی سپاه چهارم در جبهه سلماس نیز پیشروی قوای عثمانی به طرف اورمیه را متوقف کرد تا قوای آندرانیک را قلع و قمع نماید.
موقعیت قوای عثمانی مستقر در آذربایجان در زمان حمله آندرانیک
در زمان حمله آندرانیک قوای عثمانی در موقعیت زیر بودند:
تیپ 5 : در شمال غرب ارتفاعات کریم آباد عثمانی‌ها به مدافعه مشغول و در صورت حمله دشمن به طرف شورگؤل و قوشچی عقب نشینی کرده و با نیروهای والی حیدربگ در غرب سلماس ارتباط برقرار خواهد نمود.
تیپ 12: در مسیر خوی ـ ائواوغلو ـ جلفا پیشروی و مانع حرکت آندرانیک و قوای ارمنی وی به جنوب خواهد شد. بدین ترتیب گردان‌های 36 و 35 و سواره 36/1 با دو آتشبار در 23 ژوئیه به مغانجوق، 24 ژوئیه به جنوب خوی و 25 ژوئیه به ائواوغلو رسیده و به سپاه جدید جلفا خواهند پیوست. در ضمن این قشون با اعزام نیروهایی راه فرار دشمن به تبریز را خواهد بست.
سواره نظام گردان 12 تحت فرمان سپاه چهارم در گولوزان خواهد ماند و در جنوب غرب سلماس قلعه چهریق و اطراف را محافظه و در صورت لزوم مدافعه خواهد کرد. این گردان سواره با نیروهای سیمیتقو به اورمیه حملاتی خواهد کرد.
مرکز فرماندهی ‌قوای ‌عثمانی ‌نیز کماکان درجنوب دیلمان(شیطان آوا) خواهد بود.
پیشروی قوای عثمانی به طرف خوی
بر اساس فرمان صادره از سوی سرفرماندهی قوای عثمانی تیپ 12 براساس دستور العمل قبلی به پیشروی ادامه داد ولی پس از آمدن اخباری دال بر پیشروی سریع‌ارامنه به‌نزدیکی‌ها ی خوی، استراحت تیپ در شمال در مغانجوق ملغی شد و دستور داده شد تا شب به قره‌تپه واصل گردیده در 24 ژوئیه به خوی برسند.
اردوی جدید جلفا نیز که با عده‌ای معدود در شمال خوی بود در 8 کیلومتری شمال شرق خوی در اطراف روستای نوایی با دسته‌های ارمنی مشغول جنگ شد ولی نتوانست مقاومت کند و در شب 23 به 24 ژوئیه به خوی عقب نشینی کرد. عثمانی‌ها و آذربایجان‌ها در موقعیت بدی قرار داشتند.
به دنبال این رویدادهادر 23 ژوئیه ساعت30 : 18 فرمان زیر از طرف سرفرماندهی قوای عثمانی صادر شد که تیپ 12 شب 23 به 24 ژوئیه بایستی به 5 کیلومتری جنوب خوی ـ کوه‌های غضنفر برسد.
اوضاع داخل خوی در موقع حملات آندرانیک
خبر لشکر آندرانیک به خوی ابتدا به وسیله فرماندهی پادگان عثمانی در خوی اعلام گردید. آن شب به مناسبت پیروزی ارتش عثمانی در سلماس جشن باشکوهی در خوی برپا بود و سه روز چراغانی ادامه داشت و نطق‌هایی شد. شب شنبه 31 خرداد (12 رمضان/21 ژوئیه 1918) یوسف ضیاء بیگ افسر سیاسی ارتش عثمانی ضمن نطق خود خبر از آمدن 8000 ارمنی مسلح به نزدیکی های خوی داد و ادامه داد: همه اهل شهر باید مسلح شوند و با آذوقه سه روزه برای دفاع به ائواوغلو بروند. اگر شما سه روز مقاومت نمایید نیروهای ما به کمک خواهند رسید. مردم سخن یوسف ضیاء را باور نکردند با این همه اقدامات احتیاطی را به عمل آورند. پیکی را برای استمداد به ماکو نزد سردار فرستادند، تلگرافی به تبریز زدند. به روستاها هم خبر فرستادند که آماده باشند و به کمک بیایند. از دیگر سو ساکنان روستاهای اطراف شهر به شهر پناه آورده بودند. خانه ها و مساجد لبریز بود. کسانی هم که وسیله داشتند به نواحی‌غرب شهر تا زورآوا گریخته بودند.
همان ‌شب ‌یک نیروی 500 نفری مرکب از عسگرهای ‌عثمانی ‌و سواره‌های ‌آذربایجانی برای دفاع به ائواوغلو عزیمت می‌کنند و در گردنه ارسی به نیروهای آندرانیک می رسند در این جنگ شکست می خورند و با دهها تلفات به خوی باز می گردند.
در خوی مردم تصمیم به مقاومت می گیرند تا قشون عثمانی از سلماس به خوی برسد. سپیده دم روز دوشنبه 3 تیر ماه 1297شمسی(14رمضان/23 ژوییه 1918) ارامنه به پشت دیوارهای خوی می رسند تا ظهر نیمی از شهر را محاصره می کنند. تمام مردم شهر برای دفاع از خوی آماده بودند. با طنین نخستین گلوله ها مدام آب وشربت و غذا به مدافعان برج و باروها می‌رسانیدند. در لحظه هایی که امید از همه جا بریده شده بود نزدیک ظهر، سالار حسن خان آواجیقی با50 سوار از دروازه چورس وارد شد و یکسر به جنگ ارامنه رفتند.
تنها توپ قدیمی یادگاری از عهد فتحعلی شاه را که تنها به درد اعلام وقت در ماه رمضان می خورد بالای بارو کشیدند. توپ برای شلیک گلولهِ‌ای نداشت و به جای گلوله، زنجیر در داخل لوله توپ می نهادند و آتش می‌کردند. یک توپ مهاجمان در تازه کند به وسیله همین توپ خاموش شد. در برج‌ها چندین نفر به ضرب گلوله شهید شدند. سر سه نفر را گلوله توپ برد. در شهر گلوله های توپ های مهاجمان چند خانه را در هم کوبید و ویران کرد. مجموع شهدا به 15 تن رسید.
نزدیک های ظهر، مهاجمان ارمنی برای گشودن شهر حیله ای به کار بردند. سه تن از آنان که لباس عسگرهای عثمانی را برتن داشتند و به ترکی عثمانی حرف می زدند طرف دروازه شووه نه(شهانق) آمده و گفتند ما از طرف اردوی اسلام آمده ایم و آنها پشت سر ما هستند دروازه را باز کنید. نگهبانان برج شاد شدند اما در گشودن دروازه احتیاط کردند. یکی گفت مرا با طناب آویزان کنید تا ببینم که هستند. پایین رفت و به حیله آنان پی برد. نگهبانان از فراز برج هر سه را کشتند.
عسگرهای زخمی عثمانی که در شهر مانده بودند به مسئولان دفاع شهر پیغام دادند که ما می دانیم اگر ارمنی ها شهر را بگیرند ما را قطعه قطعه خواهند کرد و چون تفنگ داریم پس ما را هم به برج ها ببرید تا بجنگیم. یکی را بالای برج دروازه خیابان (جاده سلماس) بردند و به خواست او یک لنگه کاه زیرش ریختند. او دراز کشید و مشغول تیراندازی شد. بعد از ظهر صدای توپ عثمانی ها آمد. آنان مشغول جنگ با ارامنه در جنوب خوی بودند.
در جبهه های جنوب نیز در ساعت 30 :6 روز 24 ژوئیه بین قوای ارمنی و عثمانی جنگ در گرفت. به دنبال این درگیری ها تیپ فوراً گردان 35 را به تپه‌های جنوب خوی سوق داده و گردان 34 در سمت چپ دشمن قرار گرفت. یک گروهان از گردان های 34 و 35 و یک گروهان از گردان های 36 به عنوان احتیاط نگه داشته شده بود.
عقب نشینی ارامنه از خوی شروع شد. برای تعقیب آنها در مسیر ائواوغلو، تیپ عثمانی در 25 ژوئیه به حرکت خود ادامه داده و در شب 25 به 26 در ارتفاعات ائواوغلو ساکن شد.
سواره های عثمانی نیز در مسیر مرند به قارابولاغ به کشفیات خود ادامه دادند. شب 27 به 28 ژوئیه ارامنه تماماً از پل جلفا گذشته و پل را به آتش کشیدند. روز 28 ژوئیه سواره ها به پل جلفا نزدیک شدند. در طی این حمله ارامنه، بیش از 2000 تن از مردم آذربایجان شهید شدند.
منبع: http://www.tohidmelikzade.blogfa.com/
http://www.azadtribun.net/x18382.htm

حکومت پهلوی غارتگر فرهنگ و هویت آذربایجانی - وحید قاراباغلی

حكومت پهلوي غارتگر فرهنگ و هويت آذربايجاني-وحید قاراباغلی
نتيجه سياستهاي تك قوميتي (50ساله) رضاخاني چيزي جز از بين رفتن زبان و فرهنگ اقوام مختلف ايراني (غير‌فارس) را در پي‌نداشت. حكومت نژاد‌پرست پهلوي كه اولين حكومت دست‌نشاده درايران بود از بدو به قدرت رسيدن نغمه برتريت طلبي قومي خاص و من درآوردي آريايي را كه بر پايه اسلام ستيزي و تورك ستيزي بود سر مي‌داد و دشمني با اقوام غير‌فارس بخصوص آذربايجان و توركها را از همان زمان شروع كرد. دشمني‌بيمار گونه حاكمان پهلوي با فرهنگ و زبان اقوام تورك‌زبانان بوسيله روشنفكران فارس و فارس‌گرا جهت داده ميشد در اين راه بودند متاسفانه تورك‌زباناني كه در جهت مسخ و تحقير زبان و فرهنگ ‌توركي پيشقراول تهاجم فرهنگي رژيم بر عليه فرهنگ و مدنيت توركان به شمار مي‌رفتند احمد كسروي نمونه بارز اين فتنه‌گريها بود,شخصيتي كه ضديت با اعراب و توركها و بخاطر خوش‌خدمتي به جلاد پهلوي به ضديت و دشمني با اسلام و فرهنگ ‌و زبان خود گام بر‌ميداشت. رژيم پهلوي با استفاده از دستگاههاي تبليغاتي خود با سياستي ضد‌فرهنگي از چندين جناح موجوديت,غنا و تاريخ آذربايجان را مورد يورش قرار داد . اول زبانمان,ادبياتمان,گذشته‌مان,تاريخمان اصلا” نژادمان وهمه‌چيزمان را چنان تحقير كردند,كه ما نشستيم خودمان خودمان را مسخره كرديم,و در عوض خودشان را آنقدر بر‌تر و بالاتر نشان دادند به ما باوراندند تا اينكه اداي آنها را در بياوريم شبيه آنها حرف بزنيم آري مشكل اصلي ما آذربايجانيها عقده حقارتي است كه در طول بيش از 80 سال همچون بهمني از كوههاي سر به فلك كشيده با سياست سركوبي شروع شده ودر سالهاي اخير ملت ما را در خود مدفون ساخته است از زمان تحقير‌هاي رضاخان تا سياستهاي سركوب و شوونيستي محمد رضا شاه فراري اين عقده‌هاي حقارت نا خواسته ذره ذره در وجود ما آذربايجانيها ريشه دوانيده ودر بيست سي سال اخير با پخش سريالهاي تحقير‌آميز از صداسيما ,جوكها و ريشخندهاي مسخره به ماها قبولاندن كه عامل عقب ماندگي و تمسخر ما زبانمان است (همان هدفي كه دشمن اين كارها را دنبال ميكرد) زباني كه از همان اول در حصارهاي سياستهاي شوم شوونيستي نحيف و ضعيف‌ تر شده بود روز به روز محجورتر گشت .آنچنانكه امروزه برخي از خانواده‌هاي آذربايجاني مخصوصا” افراد اداري و به اصطلاح تحصيلكرده “با كودكان خود به زبان فارس صحبت مي‌كنند تا شايد اين عقده دروني شده خود را به نحوي از تن خود رها ساخته و به خيال خود آدم و عالمي ديگر سازند .آيا از خود پرسيده‌ايد كه اين كدامين عاملي است كه ملت ما را به انكار بديهيات زندگي‌اش كه همانا زبان‌مادري است وا‌ميدارد؟ آري زبان‌حاكم براي اينكه قوم و ملت يا آدمي را به زير سلطه قدرت و تسلط خودش بكشد تحقير‌اش مي‌كند به قدري شخصيت‌هايش را گذشته‌هش را همه‌چيز‌اش را تحقير‌ميكند كه او براي اينكه از مسير تهمتهاي و تحقير‌هاي او در امان باشد از جاييكه هميشه بوسيله او تحقير ميشود فرار ميكند و به دامن خود او پناه ميبرد و خودش را به شكل او در مي‌آورد كه ديگر در مسير تهمتهاي او نباشد . عوامل گوناگوني ايمان به خويشتن را از آدم مي‌گيرد ملتي كه فرهنگ ملي‌اش تحقير مي‌شود و دور مي‌ ريزد ديگر نه اعتقادي دارد و نه ايماني و حاضر است هر گونه رفتاري را كه به او تلقين مي‌كنند بپذيرد و تنها چيزي كه ايمان به خويشتن را براي آدمي فراهم ميكند خودآگاهي است . در مرحله اول بفهمد كه مربوط به چه نژادي به چه ملتي هستم يا به چه تاريخي ,چه فرهنگي, چه زباني ,چه ادبياتي وابسته‌ام به چه افتخارات وارزشهاي وابسته‌ام و كاملا” خودم را بشناسم زيرا اگر فرهنگ را ازيك ملت بگيرند و فرهنگ‌ زداييش كنند آن نسل را فقط فقير نكر‌ده‌اند بلكه مسخ كرده و بيگانه‌اش نموده‌ا‌ند ريشه‌هاي ديرينه فرهنگي او را قطع كرده و بسوي بي هويتي و اصالت‌گريزي و سست عنصري سوق مي‌دهند نسبت به زبان مادري و فرهنگ اصيل گذشتگان‌اش بدبين ميكنند و حس ملي را در خويشتن او نابود مي‌سازنند به همين دليل است كه وقتي فرهنگ ملي انسان را از انسان مي‌زدايند و بي فرهنگ‌ اش مي‌كنند وجودي مي‌شود تسليم و رنگ‌پذير كه هرچه بخواهند مي‌كنند هر لباسي به تنش مي‌كنند بدون هيچ مقاومتي!
حكومت سراسر ننگ پهلوي در عرض 50 سال حكومتي خويش چنان ظلمي به مردم آذربايجان كردند كه حتي مغولها به ملل مغلوب نكردند,اگر قوم مغول مال ومنال مردم را غارت مي‌كرد حكومت به اصطلاح نجيب و اصيل پهلوي آريايي غارتگر فرهنگ و هويت اقوام مختلف ايراني (غير فارس) بود.آري تحقيرها و تمسخرهاي پهلوي به قدري ضداخلاقي و ضد فرهنگي بود كه حتي شهريار ملك‌سخن را وادار ساخت كه شعر معروف ” الا تهرانيا انصاف… توائي, يا من ؟” را بسرايد. متاسفانه سياستهاي‌ ضد‌فرهنگي و پان‌فارسيستي رژيم پهلوي بعد از انقلاب اسلامي نيز توسط پسمانده‌هاي رژيم قبلي دنبال مي‌شود. وقتي امروز كسي به توركي سليس صحبت كند, محكوم به پان‌توركيست مي‌شود ,اتهامي كه در دوره پهلوي از كمونيست و توده‌اي به پان‌توركيسم مبدل‌ شده است. وقتي كه آن رسانه به اصطلاح ملي, انواع تحقيرها و توهين‌ها را به آذربايجانيها و توركها مي‌كنند و بجاي اينكه ما آن را با اعتراضات عقلاني و مدني خويش جواب دهيم در لاك خود فرو مي‌رويم و علاج را در رنگ عوض كردن‌ وآموزش فارسي ( زبان تحميلي ) به كودكان خود مي‌يابيم . اينجاست كه اين سوال پيش مي‌آيد كه صحبت از حركت ملي آذربايجان و احياي زبان مادري و اجراي اصل‌هاي 15 -19 قانون اساسي چه دردي را دوا خواهد كرد . مسئله امروز ما آذربايجانيها شكستن عقده حقارت و بازگشت به خويشتن خويش و شناسايي فرهنگ اصيل و بومي مردم اين ديار است ,امروز بايد آذربايجاني اين را درك كند كه علت عقب‌ماندگيش در تكلم به زبان شيرين مادري خويش (زبان توركي سومين زبان قدرتمند دنيا /يونسكو)دنيا نيست.بلكه حقارتهايي است كه ناخواسته در اندرونش نهفته است او بايد امروز بابك‌ها, نبي‌ها و ستارها را فرياد زند و اسم‌هاي اصيل توركي بر روي فرزندانش بگذارد, تا به اصالت راستين خود برگردد و از فرهنگ غني 8000 ساله خود عيبي به دل نگيرد با كامبيز, داريوش ,كوروش و منوش و خشايارها نمي‌توان فرهنگ آذربايجان را احيا كرد. بر پايه اين خودآگاهي‌ها مي‌باشد كه فعالان حركت ملي آذربايجان همواره بر لزوم بازگشت به هويت آذربايجاني و مقابله با همجه‌ها و توطئه‌هاي بد‌خواهان فرهنگ و مليت آذربايجان تاكيد مي‌كنند. آنها به نيكي واقفند هر ملتي كه قهرمانان و تاريخش را فراموش كند و از مفاخر ملي‌اش روي برگرداند محكوم به شكست و نابودي است. آري فعالان حركت ملي آذزبايجان در راستاي حفظ هويت ملي آذربايجان اعتراض و فرياد هويت طلبي خود را با راه و منش مسالمت جويانه به گوش مسئولان حكومتي و جهانين مي‌رسانند,كه چگونه ملتي (30 ميليوني و اكثريت) را از حقوق اوليه و انساني خود كه همانا تحصيل به زبان مادري است محروم كرده‌اند و در عصري كه كرامت انساني در سر‌لوحه شعارهاي نهادهاي مدني دنيا و نيز سازمان ملل متحد قرار گرفته است ملتي را در زير اثناع تحقيرها و توهين‌ها سركوب, زبان و فرهنگ‌اش را بسوي آسيميلاسيون سوق مي‌دهند تا به خيال خود ملتي يك‌دست در زير لواي فرهنگ و زبان فارسي فراهم سازند و با قوم‌كشي و امحاي فرهنگ‌هاي ديگر ملل در ايران به نفع يك قوم خاص به صحنه‌گرداني بپردازند. پس يراستي كه تفكراتي كه طي 50 سال حكومت پهلوي در جامعه ريشه دوانيده بور بطور كلي ريشه‌كن نگرديده و پس از 8 سال دفاع مقدس كه آرمش نسبي در جامعه پديد آمد و التهاب ناشي از جنگ فرو كشيد دوباره بستر براي فعاليت عناصري ” پان فارس” و” پان ايرانيسم” كه در طول جنگ در كنج خلوت آرميده بودند مهيا شده است و مانع برابري اقوام مختلف ايراني مي‌شوند پس حركت ملي آذربايجان خود را در راه پاسداشت فرهنگ و زبان توركي و دفاع از هويت آذربايجاني مسئول ميداند, و داراي خواستهاي بحق قانوني خود ميباشد كه ميتوان به خواستهايي چون اجراي كامل اصلهاي , 15 , 19 , 48 9 قانون اساسي اشاره كرد, كه شامل خواستهاي بحق اقتصادي, اجتماعي, فرهنگي و سياسي ملت آذربايجان ميباشد.

هره میز بیر آز مولانا اولاق - علی چرکزاوغلو

حره ميز بير آز مولانا اولساق… - علي چرکزاوغلو
طلبه ليک ايللريندن بري هميشه بير شئيي موشاهيده ائلميشم کي، بيز يا هانسيسا ايمتاحان اوچون اوخويوروق، يا دا ائله-بئله واخت اؤلدورمک اوچون. اونا گؤره ده چوخ زامان اوخودوقلاريميزي ائله چؤلدن آليب چؤلدن ده يولا ساليريق. بلکه ده، بعضي کيتابلاري بيزه طلبه ليک ايللرينده مجبوري اوخوتدوقلاري اوچون بيزده بئله ورديش يارانير. آما ايش اوراسيندادير کي، شرقين تانينميش موتفککيرلريني ده ائله همين موناسيبتله، همين دوشونجه ايله ورقله ييريک. عاشورا گونو باش يارماق، زنجير وورماق چوخوموز اوچون عادي حالدير.
هاميميز دا اؤزوموزو ايمام هوسئين عاشيقي حساب ائله ييريک. آما حياتيميزا باخاندا تامام فرقلي منظره گؤروروک. چونکي اينسان سئوديگينه بنزمه يه چاليشار، سئوديگيني ده گرک ياخشي تانيياسان. بيز ايسه يا تانييا بيلميريک، سئوه بيلميريک، يا دا بنزمک ايستميريک. ايمام هوسئين عاشيقي اولان گرک يالان دانيشماسين، يالتاقلانماسين، هاقسيزين اؤنونه کئچيب يولونو کسسين، خئييرخاهليقدان، ياخشيليقدان باشقا بير شئي دوشونمه سين، عدالتي برپا ائلمک اوچون باشيندان کئچه بيلسين… بوتون بونلاري دوشوننده اؤزومدن اوتانيرام.
اونو دا اعتيراف ائدک کي، عوموميتله، کلاسسيک ادبياتيميز بيزه دوغرو-دوزگون تدريس و تبليغ ائديلمه ييب. سووئت تبليغاتي آپاراتيندان کئچيريله رک سوسياليست رئاليزمي ياغيندا قوورولان موتفککيرلريميزين دؤش جيبينه پارتييا بيلئتي اولماسا دا ان آزي کومسومول بيلئتي سوخوبلار. اوسته ليک ده نيظامي، خاقاني کيمي صنعتکارلارين اثرلري ديليميزه چئوريلرکن چوخ جيدي خطالارا يول وئريليب، فوضولي حاقيندا بو زامانا قدر قبول اولونموش تئزيسلر گئرچگي اکس ائتديرمير. اعتيراف ائدک کي، بو گون اؤلکهميزده نيظاميني، فوضوليني تام دئميرم، اصلینه ياخين بيلنلري بارماقلا سايماق اولار. بير مثله ني اونودوروق کي، اوخوماقدا عصاس مقصد منن زنگينلشمک اولماليدير، ايستر شئير اوخوياق، ايستر هندسه.
آما ايش اوراسيندادير کي، بزن نيي و نييه اوخودوغوموزو دا بيلميريک. نه ايسه.. ۲۰۰۷-مؤولانا ايليدير. مؤولانانين ” مثنوي ” سي ۷۰۰ ايلدن آرتيق بير مودت عرضينده مکتب و مدرسه لرده تدريس ائديليب. دينيميزي باشا سالماق اوچون يئري گلديکده بو مؤحتشم اثرده کي ميثاللاردان، دئييملردن ايستيفاده ائديليب. ايستر مؤولانا، ايستر نيظامي، ايستر يونوس امره، ايستر فوضولي، ايستر سدي شيرازي، ايسترسه ده بورادا آديني چکه بيلمه ديگيميز نئچه-نئچه موتفککير يازماغا ” بيسميللاه ” دئيه رک باشلاييب.
هاميسي دا ايريه جملي اثرلريني ميناجاتلا (اللاه-تالانين (ج.ج.) تعريفي) ايله باشلاييب، نتله (هزرتي محمدين (س.ه.س.) تعريفي) دوام ائدندن سونرا مطلبه کئچيبلر. دئمک اولار کي، ايسلام شرقينده اسرلر بويونجا بو عنعنه پوزولماز قانون کيمي مؤوجود اولوب. مؤولانا ايسه بوتون يازديقلاريندا اينسانلارا سئوگي اؤيره ديب. اونون اوچون سئوگي بير خانيما اونوانلانميش خوش دويغو دئييل، ياراديلميشين يارادانا جان آتماسيدير. هم ده بو سئوگي ائله دويغولو، ائله جوشقولودور کي، گرک هر شئييني اونودوب اؤزونو بو سئلين ايچينه آتاسان کي، تشنه سي اولدوغون سونسوز عوممانا قوووشا بيله سن.
مؤولانايا گؤره، ياراديلانين يارادانا قوووشماسي اوچون اؤز ” من ” ايني اونوتمالي، يارادانين ايراده سينه تسليم اولماليدير. هم ده هر کس تسليم اولا بيلديگي نيسبتده آزاد اولور، يوکسه لير، حاقا قوووشور. اينسان گرک شکر سودا اريين کيمي ايلاهي سئوگيده اريييب يوخ اولسون. هر کسله آللاه آراسيندا بيرجه مانعه وار: منيمله آللاه آراسينداکي مانعه منم، سنينله آللاه آراسينداکي مانعه سنسن… من ” من ” -دن، سن ” سن ” دن واز کئچه بيلسک، آللاها قوووشا بيلريک، اوسته ليک ده بيز آللاهدا قوووشا بيلريک. اگر سن بوتون روحونو، دوشونجه لريني، قلبيني ترته ميز بوشالديب نفسي نين ايستکلريندن تميزله يه بيلسن، سهرالارا ياغان ياغمور کيمي ايلاهي سئوگي بوتون روحونو، کؤنلونو دولدورار، دويورار.
اينسان نه حالدا اولورسا-اولسون، گرک آللاهدان اوميديني کسمه يه، تؤوبه قالخانيني اليندن يئره قويمايا. گرک اونوتمايا کي، اونون گوناهلاري آللاه-تالانين مرحمتي قارشيسيندا يوخ ساييلاجاق قدر کيچيکدير. بلي، بورا قدر مؤولانا دونياگؤروشونون کونتورلاري ايله بير قدر قوصورلو دا اولسا اوخوجولاريميزي تانيش ائتمک ايسته ديک. اينساني خاراکتئريزه ائدن اساس جهت اونون بوي-بوخونو، صيفتي نين جيزگيلري دئييل، هانسي دويغولارلا ياشاماسي، هانسي مقصد اوغروندا نفس توکتمه سيدير.
يني صؤحبت مؤولاناني سئومکدن و اونا بنزمکدن گئديرسه، گرک هر بيريميز اونون ياشاديغي معنوي ايقليمه داخيل اولماغا، اونون اوددوغو هاواني جييرلريميزه چکمه يه چاليشاق. بونون اوچون چوخ ايشلر گؤرولمه ليدير. سون اونيلليکلرده اؤلکه ميزده هم نيظامي، هم ده فوضولي يوبيلئيلري کئچيريليب. آما اوزوله رک سؤيلگيم کي، بو يوبيلئيلردن هر هانسي بيرينده يوبيليارين دوغرو-دوزگون، اولدوغو کيمي تانينماسي اوچون موهوم ايشلر گؤرولدويونو ايديعا ائتمک مومکون دئييل. يني چوخ ايشلر گؤرولمه ليدير. مثله تکجه کلاسسيک اثرلري ناقيض بير ترجومه ايله چاپ ائديب يايماقلا بيتمير، ان دوغرو ايضاحلار، ائنسيکلوپئديک لوغتلر حاضيرلانماليدير.
ايستر فوضولي، ايستر نيظامي، ايسترسه ده مؤولانا اثرلرينده کي هر هانسي ايفاده نين، دئييمين هانسي حديسي-شريفدن و يا آيدن گلديگيني گؤسترمک و مؤوزو اطرافيندا گئنيش بيلگي وئرمک لازيمدير. بو ايشده بيليگي، قابيليتي چاتان هر کس اليندن گله ني اورتايا قويماليدير، يني حرميز بير آز دا اولسا، مؤولانا اولماليييق. حاقيندا دانيشديغيميز اثرلر اوخويوب فايدالانماق، اؤيرنديکلريميزي ياشاماق اوچون، منن گؤزللشمک، اوجالماق اوچوندور. بو ساهه ده مؤولانانين اثرلري اسرلرين سيناغيندان چيخميش منبعدير. اونا گؤره ده بو بؤيوک موتفککيرين اؤلکهميزده تبليغي اوچون علاقه دار تشکيلاتلار، خوصوصيله ده آکادئميياميز موهوم ايشلر گؤرمه ليدير. اگر مثله ني ايکي کيتاب چاپي و بير ايجلاسلا تاماملاساق، اوندا ۲۰۰۷ مؤولانا ايلي دئييل، اولسا-اولسا ۲۰۰۶ ايله ۲۰۰۷ آراسيندا ۳۶۵ گوندن باشقا بير شئي اولماز.زمان

حرکت دانشجویی آذربایجان در دهه پنجاه - علیرضا صرافی

حركت دانشجويان آذربايجاني در دهه‌ي پنجاه - عليرضا صرافي
تقديم به دانشجو…اؤيرنجي‌يه سونولور….عليرضا صرافينوزده ارديبهشت ۱۳۸۶
فهرست مندرجات
چند نکته۱- تصويري از محيط دانشگاه در دهه‌ي پنجاهگروه‌بندي‌هاي ايدوئولوژيکموقعيت دانشجويان ترک و مناسباتشان با ساير دانشجويان۲- حركت دانشجويان آذربايجاني در اواخر حكومت پهلوينخستين آشنايي‌هافعاليتهاي اتاق موسيقيفعاليت‌‌هاي انجمن فيلمممانعت از نمايش فيلم «نسيمي» و اعتصاب دانشجويانفعاليت‌هاي گروه پژوهش‌هاي فرهنگيبرنامه‌ي عاشيق‌هاي آذربايجان در دانشگاههاي تبريز و صنعتي آريامهر در سال ۱۳۵۴برنامه موسيقي عاشيقي در سال ۱۳۵۶پيوند جنبش دانشجويي و هنر عاشيقي و تاثيرات متقابل بين آنهاتشکيل نخستين كلاس‌هاي زبان تركيتلاش بي‌ثمر جهت تشكيل جلسات سخنراني درزمينه‌ي زبان تركيتهيه‌ي نواري از منظومه‌ي صمد بهرنگيبرنامه‌ي عاشيق‌‌ها در دانشگاه علم و صنعت و ساير دانشگاه‌هاگسترش دامنه‌ي فعاليت عاشيق‌ها در تبريزاعتراض دانشجويان تبريزي به سياست‌‌هاي صدا و سيماپخش اعلاميه‌هايي به مناسبت ۲۱ آذرچاپ وسيع کتب صمد بهرنگيمقدمات مجله‌ي يولداش و جمع‌آوري آثار قافلانتي و حبيب ساهرگسترش فعاليت‌هاي هنري دانشجويان در تبريزبرنامه‌هاي موسيقي ارکستري آذربايجاني۳- در آستانه‌ي ورود به فاز سياسي و تشکيلاتيچاپ جزوه‌‌ي “ستم ملي”تجمع آذربايجاني‌ها در محوطه‌ي دانشگاه تهران و آغاز حركتي جديدجشن بزرگ فرهنگ و هنر ملي آذربايجانتشكيل كنگره‌ي آذربايجانتشكيل گروه بررسي مسائل آذربايجاننشريه‌ي چنلي‌بئلنشريه‌ي آذربايجان سسي (يا چنلي‌بئل دوم)چپ و مساله‌ي آذربايجان در صدر انقلابجنبش طرفداران شريعتمداريکاستيهاي اوليه در تکوين فاز سياسي و تشکيلاتيانقلاب فرهنگي و بسته‌شدن دانشگاه‌‌ها و فروكش كردن جنبش دانشجوئيآخرين پناهگاهبرخي فعاليت‌هاي پراكنده در سالهاي تعطيلي دانشگاهها (۶۱ و ۵۹)ملاقات با دکتر زهتابي و..۴- خون بر در آستانهآي فيلان‌کس گؤره‌سن اسلحه هاردان تاپماق اولار؟شعله‌اي محبوس در آنسوي ميله‌هاي زنداندر راه آزادي خلق خويش قرباني مي‌شوميکي رفت و يکي ماند و يکي کلّه‌شو جنباند
چند نکته
• اين نوشته بخشي از خاطرات، ديده‌ها و شنيده‌هاي من در دوران دانشجوئي‌ست که عمدتا به سالهاي پاياني دهه‌ي پنجاه در دانشگاه صنعتي آريامهر (شريف) برمي‌گردد. در لابلاي آنها برخي استدراکات و برداشت‌هاي خود را هم آورده‌ام.بای.
• تحرير اوليه‌ي اين نوشته به درخواست دانشجويان ملي‌گراي دانشگاه تبريز جهت درج در ويژه‌نامه‌ي نشريه‌ي دانشجوئي “آراز” تحت عنوان “جنبش دانشجويان آذربايجان” نگارش يافته‌بود. کليه‌ي نسخ اين ويژه‌نامه بلافاصله به فروش رفت، حال آنکه بسياري هنوز مشتاق مطالعه‌ي آن بودند، در پاسخ به اين نياز به‌سهم خود مصمم شدم پس از يک بازنگري کلي نوشته‌ي خود را مجددا در اختيار دانشجويان و ساير دوستان قرار دهم. اين بار با راهنمائي برخي دوستان متن قبلي هم دقيق‌تر شد و هم حجم مطالب آن کمابيش افزايش يافت.
• مخاطب اصلي من طبعا دانشجويان فعال در حرکت ملي آذربايجان است، اما مسلما دوستان هم‌دانشگاهي و همچنين بسياري از نيروهاي با گرايش فکري چپ و… نيز در لابلاي سطور آن اطلاعات مفيدي خواهند يافت (هرچند که با برخي استدراکات و تحليل‌هاي من موافق نباشند.)بک.
• ا‌ين ‌يادداشتها در چهار بخش تنظ‌يم شده‌اند در بخش اول مختصر‌ي از حال و هوا‌ي سياسي دانشگاهها در دهه‌‌ي پنجاه سخن گفته شده و سپس در بخش بعد‌ي حرکت دانشجو‌يان آذربا‌يجاني تا آستانه‌‌ي انقلاب اسلامي بازگو شده است. بخش سوم و چهارم دوره‌‌ي کوتاه و مهمي را تشکيل ميدهد که مربوط به دوسال اول بعد از انقلاب است.
• هر حادثه‌اي را که شخصا در متن آن قرار نداشته‌ام، عموما بر اساس اطلاعاتي است که از دوستانم آقايان: حسين شبستر‌ي، شيوا فرهمندراد و … بعدها شنيده و يا خوانده‌ام.
• لازم ميدانم از دوستاني که با مطالعه دقيق متن اوليه‌ي اين نوشته، برخي اشتباهات و لغزش‌هاي مرا گوشزد کردند و با تداعي خاطرات خويش، در تکميل اين نوشته کمکم کردند، تشکر و قدرداني نمايم. در اين باب به‌خصوص راهنمايي‌هاي سرکار خانم فخري و آقايان: داوود، رضا، شيوا، ضيا، مسعود، مهدي و يونس و …… بسيار مثمر ثمر بودند.بای.
• مطمئنم بسيار‌ي از معلمين، دانشجو‌يان، روشنفکران، هنرمندان، فعالان فرهنگي و ‌سياسي آن دوره خاطرات گرانبها‌يي دارند که تا به حال در جائي قيد نشده است، طبعا از معلومات آنان که براي من مجهول بوده نيز در اينجا سخني به ميان نيامده، از اين دوستان تقاضا ميکنم که اين غفلت و جهل را بر من ببخشند و مرا از هرگونه راهنمائي خويش بي‌نصيب نگذارند، مسلما در نشرهاي بعدي و همچنين در تحليلهاي مستقل ديگر از آن استفاده خواهم کرد.
۱- تصويري از محيط دانشگاه در دهه‌ي پنجاه
اختناق سياسي پس از شهريور ۱۳۳۲ دهسالي يکه‌تاز ميدان بود، اما در دهه‌ي چهل نسل جديدي از جوانان وارد صحنه شدند که با ايثار و فداکاري بسيار توانستند آب و هواي جديدي در محيط‌هاي روشنفکري آن زمان ايجاد کنند.
بي‌ترديد مهمترين جنبش اجتماعي دهه‌ي چهل، جنبش معلمان آذربايجان بود که همزمان با اعتصاب معلمين تهران به راه افتاد، اما مسيري جداگانه طي کرد و اگر بخش تهراني اين جنبش با کسب عنوان وزارت آموزش و پرورش براي درخشش (نماينده معلمين اعتصابي)، به تعاملي با حاکميت رسيد و از جنب و جوش بيشتر باز ايستاد، اما معلمين آذربايجاني با يک رويکرد جسورانه و فداکارانه به اعماق توده‌ي مردم در شهرها و روستاها رفتند و حساب خويش را يکسره از حاکميت جدا کردند.بک.
بي‌ترديد آن نسل فداکار از معلمين ما از صمد بهرنگي و بهروز دهقاني تا فريدون قره‌چورلو و دمن‌آبي ديگران…. نقش به‌سزايي در تربيت نسل دانش‌آموزان نيمه‌ي دوم دهه‌ي چهل (که خود معلمين و دانشجويان بعدي بودند) برعهده داشتند. اين جريان توانست از سال ۱۳۴۲ الي ۱۳۴۸ سد سانسور زباني رژيم را بشکند و به نشر دهها کتاب در زمينه‌ي شعر و داستان و فولکلور و ادبيات کودکان و مقالاتي در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي و تاريخ در روزنامه‌هاي آن دوره موفق شود. دامنه‌ي اين رويکرد با وسعتي بيشتر به دهه‌ي پنجاه نيز کشيده شد و هرچند رژيم با اعمال سانسور شديد زباني در حيطه‌ي نوشتاري (کتب و مطبوعات) شرايط را پيچيده‌تر کرد، اما معلمين ما با اتکاء بيشتر به فرهنگ و ادبيات شفاهي در سالهاي بعد نيز به راه خويش ادامه دادند، نسل اوليه‌ي فدائيان آذربايجان (عليرضا نابدل، بهروز دهقاني و مناف فلکي و…) اگر نگوئيم همه، اما اکثرا معلم و از بنيانگذاران همين مکتب بودند. اينان تاثير انکار‌ناپذيري روي رفتار و اخلاقيات معطوف به توده‌ در ميان جوانان آن دوره داشتند که طبعا در درجه‌ي نخست محيط روشنفکري دانشگاهها را تحت تاثير خويش قرار مي‌دادند.
***
ديکتاتوري پهلوي دوم در دهه‌ي پنجاه با برگزاري جشنهاي ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهي، تغيير مبدا تاريخ از هجرت پيامبر اسلام به سال تاسيس سلسله‌ي هخامنشي، ايجاد يک نظام تک‌حزبي که گويا قرار بود همه‌ي ايرانيان را با ورود به صفوف حزب شه‌فرموده‌ي رستاخيز از “دروازه‌ي تمدن بزرگ” بگذراند و…. وارد مرحله‌ي جديدي شده بود.بای.
رژيم توانسته بود با ايجاد جو وحشت و ترور سکوت مرگباري را به جامعه‌تحميل کند، شايد تنها جنبشي که يک‌تنه اين سکوت را مي‌شکست، جنبش روشنفکري (دانشجوئي) بود که پايگاه اصلي آن دانشگاههاي تهران و تبريز بود.
رژيم با تشکيل کميته‌ي مشترک ساواک- شهرباني، روز به روز به سبعيت‌ خود مي‌افزود. در محيط دانشگاه برخي دانشجويان (عمدتا خانواده‌هاي ارتشي، دانشجويان سهميه‌اي و….) و تعدادي از پرسنل حقوق‌بگير به عنوان مامور مخفي با ساواک همکاري مي‌کردند. اما همه‌ي اينها صرفا براي ايجاد جو رعب و وحشت و بي‌اعتمادي بود و تاثيري در تغيير گفتمان اصلي و مسلط در سطح دانشگاه (که همانا گفتمان مخالفت با رژيم پهلوي بود) نداشت.
***
در دهه‌ي پنجاه عوامل چندي نيز از خارج از دانشگاه روي جنبش دانشجوئي تاثيرات مثبتي داشتند: يکي فعاليت گروههاي سياسي بود که راه مبارزه‌ي مسلحانه را در پيش گرفته بودند، اينان محيطهاي روشنفکري دانشگاهها را شديدا تحت تاثير قرار داده بود، اعلاميه‌ها و تحليلهاي منتشره آنان به‌دست هواداران دانشجو مرتبا در دانشگاه پخش مي‌شد، اين گروهها راديوهائي نيز دائر کرده بودند و مرتبا در حال تاثيرگذاري روي دانشجويان بودند.ديگري وجود برخي شخصيتهاي برجسته‌ي فرهنگي و سياسي بود. همچون: صمد بهرنگي، بهروز دهقاني، غلامحسين ساعدي، رضا براهني، احمد شاملو، علي شريعتي، خسرو گلسرخي، کرامت‌الله دانشيان و ….. (که برخي محبوبيت فوق‌العاده‌اي داشتند) تاثير فراواني در حال و هواي جنبش دانشجوئي داشتند.بک.
گروه‌بندي‌هاي ايدوئولوژيک
در اين سالها در محيط دانشگاه اصولاً دو نوع دسته‌بندي ايدئولوژيك وجود داشت. گروهي موسوم به مذهبي و گروهي موسوم به غيرمذهبي بودند. ساير دانشجويان كه در اين دو گروه نمي‌گنجيدند به طعنه سوسيال- بي‌خيال، سوسيال- موزيكال، خرخوان (يا ائشّک‌خان !!) بچه سوسول و… نامگذاري مي‌شدند.
مابين مذهبي‌‌ها لزوما همه فعال نبودند، آنها حول محور نمازخانه‌ي دانشگاه گرد آمده بودند، كه در آنجا نيز كتابخانه‌اي داير كرده‌بودند و اغلب كتاب‌‌هاي دكتر شريعتي و مهندس بازرگان را بين خود رد و بدل مي‌کردند و دانشجويان سال بالا، تازه‌واردين را به مطالعه‌ي آنها تشويق و ترغيب مي‌کردند.
اما ميدان فعاليت غيرمذهبي‌‌ها وسعت بيشتري داشت، البته از نظر کميت نيز چندين برابر مذهبي‌ها بودند. اينان حول انجمن‌‌هاي هنري و فرهنگي و ورزشي مانند: گروه نقاشي، موسيقي، تئاتر، عكاسي، انجمن فيلم، پژوهش‌‌هاي فرهنگي، كتابخانه‌ي دانشجويي، اتاق كوهنوردي و… متشكل شده‌بودند و دائماً در حال تاثيرگذاري در ميان ساير دانشجويان بودند. اغلب آنها كتاب‌هاي صمد بهرنگي و اصول مقدماتي فلسفه‌ي اثر ژرژ پوليتسر را مطالعه كرده‌بودند و کتب تاريخ جهان باستان، جامعه‌شناسي دکتر آريانپور، مقدمه‌اي بر جامعه‌شناي اثر دکتر باقر مومني، مردمشناسي دکتر ترابي و اقتصاد سياسي نوشين، و اوراقي از تاريخ معاصر (مانند: تاريخ مشروطيت و هيجده‌ساله‌ي آذربايجان احمد کسروي و دو مبارز رحيم رئيس‌نيا و ناهيد) ….نيز در دستور کار بعدي خود داشتند.بای.
در گرايش دانشجويان به ايدئولوژي مذهبي يا چپي فاکتورهايي چون خاستگاه اجتماعي و مليت آنها موثر بود. اغلب دانشجوياني كه از اقشار سنتي جامعه مانند خانواده‌‌هاي بازاري يا روستايي بودند، جزو مذهبي‌ها بودند و در واقع زير چتر مذهب در مقابل افكار و انديشه‌‌هاي نوتر چپ و راست مقاومت مي‌كردند. اما آنهايي كه از خاستگاه شهري و از خانواده‌هاي تحصيل‌کرده بودند، كمتر تمايلي به ايدئولوژي مذهبي از خود نشان مي‌دادند.وجه مشترک هر دو خط ايدئولوژيک مبارزه با امپرياليسم غرب و رژيم شاه به عنوان ايادي آن بود. هرچند در اوايل دهه‌ي پنجاه دانشجويان مذهبي نقشي ضعيفتر و حاشيه‌اي‌تر در اعتصابات بازي مي‌کردند. اما از زمستان ۱۳۵۶ تحت تاثير حوادث قم به تحرکات خويش افزودند و سعي کردند با صف مستقل به صحنه وارد شوند.
در خوابگاه اکثريت نسبي دانشجويان شهرستاني به ترتيب، ترکها بعد اصفهاني‌ها و بعد شمالي‌ها (گيلک و مازني) بودند. اينجا نيز به‌وضوح تاثير مليت و خاستگاه جغرافيائي آنها، در گرايش ايدوئولوژيک آنها ديده‌مي‌شد. در اين ميان دانشجويان اصفهاني و يزدي عمدتا در رده‌ي مذهبي‌ها جاي مي‌گرفتند درحالي که بسياري دانشجويان ترک و شمالي برعکس در رده‌ي غيرمذهبي‌‌ها قرار داشتند.
دانشجويان خوابگاه موتور اصلي جنبش دانشجوئي بودند و برنامه‌ي اغلب اعتصابها در خوابگاه دانشجوئي ريخته مي‌شد. هرچند مسئولين خوابگاه در تخصيص اتاقهاي خوابگاه سعي مي‌کردند، ترکيب مليتي دانشجويان را به هم بريزند. اما بلافاصله بعد از اين تقسيمات تحميلي، دانشجويان خود بر اساس خواستگاه جغرافيايي و هويت ملي خويش اتاقهايشان را عوض ميکردند و ترکها باهم، شمالي‌ها باهم و …. دوباره جفت و جور مي‌شدند.
دانشگاه ما از پر اعتصابترين دانشگاههاي کشور شمرده مي‌شد چنانچه ترمهاي اول سال تحصيلي ۵۳-۱۳۵۲ و ۵۴-۱۳۵۳ و ۵۷-۱۳۵۶ رسما منحل شد، دانشجوياني که فعاليتهاي فوق برنامه‌ي (فرهنگي و هنري و يا سياسي) ميکردند، حداقل واحدهاي درسي در هر ترم را پاس مي‌کردند. جذابيت محيطي که در آن با پرداختن به فعاليتهاي ورزشي، فرهنگي، هنري و سياسي شخصيت خويش را شکل ميدادند، و دافعه‌هاي محيط بيرون دانشگاه در آنها انسانها اسير سياستهاي يکسان‌سازي رژيم بودند، موجب ميشد که دانشجويان فعال عجله‌اي براي خروج از دانشگاه نداشته باشند. متوسط زمان فارغ‌التحصيلي دانشجويان قبل از انقلاب فرهنگي به‌جاي چهارسال معمول، پنج ونيم الي شش سال بود.
موقعيت دانشجويان ترک و مناسباتشان با ساير دانشجويان
بسياري از دانشجويان کنوني را تصور بر اين است که جنبش دانشجوئي آذربايجان طي ده – پانزده سال اخير پا گرفته‌است، علت اين اشتباه از آنجاست که از سال ۱۳۵۹ که دانشگاه‌ها به بهانه‌ي انقلاب فرهنگي بسته‌شد، تا ۱۳۷۴ که اولين حرکت دانشجوئي دانشگاه تبريز (و در اعتراض به پرسشنامه‌ي کذائي صداوسيما) صورت گرفت کل حرکت دانشجوئي در سطح دانشگاه‌هاي کشور به مدت قريب به چهارنسل دانشگاهي در رکود و رخوت کامل به سر ميبرد، در حافظه‌ي تاريخي نسل جديد هيچ خاطره‌اي از سوابق پيشين آن باقي نبود، حال آنکه عملا سابقه‌ي تاريخي جنبش دانشجوئي آذربايجان به سال ۱۳۲۶ برمي‌گردد.
در اين سال دانشجويان دانشگاه شاه‌بسته‌ي تبريز با حرکت‌هاي مدني و مؤثر خويش (که عمدتا از طريق مراجعات گروهي به استانداري و مکاتبات و تلگرافات مکرر صورت ميگرفت)، رژيم پهلوي را وادار به عقب‌نشيني کردند و دانشگاه تبريز تنها نهادي بود که به عنوان يادگار حکومت دموکرات‌ها و به همت دانشجويان و اوليا آنها توانست سرپا بيايستد.
اين در شرايطي بود که در محيط بيرون سکوت مرگباري حاکم بود، جو خارج از دانشگاه بسيار سرخورده بود، نيروهاي امنيتي به خصوص مسائل مربوط به آذربايجان همچون تابو و محرمات تلقي مي‌کردند و تمامي فعالين سالهاي ۱۳۲۵-۱۳۲۰ يا متواري و تبعيد شده بودند ويا دستگير و به زندانهاي طولاني محکوم گرديده بودند. آنان که آزاد شده بودند نيز لاک دفاعي ضخيمي در اطراف خويش تنيده و چنان مقهور سياستهاي وحشيانه‌ي رژيم بودند که نمي‌توانستند قدم موثري در راه مردم آذربايجان بردارند.
دانشگاه تبريز در طول حکومت پهلوي به‌عنوان يکي از سياسي‌ترين دانشگاههاي کشور بود. ضمنا در دانشگاههاي تهران (اعم از پلي‌تکنيک، صنعتي آريامهر و تهران و..) و دانشگاه اصفهان و پهلوي شيراز، دانشجويان آذربايجاني همواره سهم مهمي در اعتصابات دانشجوئي داشته‌اند.
ناگفته پيداست که يکي از محرکهاي قوي در حرکت دانشجويان آذربايجاني در تبريز و ساير دانشگاهها دغدغه‌ي ملي آنها بوده است. آذربايجاني بدليل مظالم ملي‌اي که بر وي تحميل شده همواره مستعد اعتراض و عصيان بوده است.بک.
شايد به علت ادغام صفوف دانشجويان ترک و فارس در بسياري موارد تشخيص وزن هر يک از آنها کار چندان راحتي نباشد، اما شاخصهاي چندي ميتوانند ملاک قضاوت ما باشند، از جمله اينکه در جريان اعتراض به سفر نيکسون به ايران در ۱۶ آذر ۱۳۳۳ دو تن از سه شهيد دانشگاه تهران آذربايجاني بودند.
دانشجويان آذربايجاني در طول حکومت پهلوي در کنار طرح خواستهاي عمومي سياسي و صنفي، همواره مدافع و حافظ ارزشهاي فرهنگي و ملي خويش بوده‌اند و عليرغم ممنوعيت‌هاي شديد موجود در آن رژيم تلاشهاي بسياري در همين راستا به عمل آورده‌اند، در صف‌آرائي دانشجويان آذربايجاني در اواخر دوره‌ي پهلوي دو عامل موثر بود:
از سوئي به علت اينکه در حيطه‌ي تشکّلات سياسي خارج از دانشگاه هيچ تشکل مستقل آذربايجاني موجود نبود، به موازات آن نيز صفوف دانشجويان ترک و فارس در داخل دانشگاه نيز در هم ادغام شده بودند.
۱- از سه شهيد حادثه ۱۶ آذر، قندچي و بزرگ‌نيا آذربايجاني و شريعت رضوي خراساني بودند. (نقل قول از آقاي مهندس حبيب يکتا)
——————————————————————————–
از طرفي نيز اکثريت دانشجويان آذربايجاني گرايش آشکاري به دفاع از هويت و ارزشهاي ملي، تاريخي و فرهنگي خويش داشتند.
برآيند دو عامل فوق باعث مي‌شد که آذربايجاني‌ها بي‌آنکه رسما نسبت به تشکيل صف جداگانه‌اي اقدام کنند، عملا در محيط دانشگاه در کنار هم باشند. رفتار آنها را ميتوان به رود زرد چين * تشبيه کرد.
از نظر فعاليت‌هايي ملي فعالترين دانشگاهها در داخل کشور دانشسراي تربيت معلم و دانشگاه تبريز، دانشگاه صنعتي آريامهر در تهران و در خارج از کشور دانشجويان ترکيه و آلمان بودند. در سالهاي ۱۳۴۶-۱۳۵۰ دانشجويان آذربايجاني ترکيه نشريه‌اي بنام “بيزيم آذربايجان” منتشر ميکردند و در آلمان نيز نشريه‌ي “بيرليک”، توسط “گروه روشنفکران ترک ايراني” در سالهاي ۱۳۵۴ تا سقوط رژيم پهلوي، به چاپ مي‌رسيد.بای.
اخلاقا بايد اعتراف کنم در طول مدت دانشجويي‌ام در محيط دانشگاه حتي يك مورد برخورد از سوي فارس‌زبان‌ها كه حاكي از تحقير ترک و آذربايجاني باشد نديدم. بلكه برعكس بسياري از دانشجويان غيرترک را مي‌شناختم که خود شديداً تحت تاثير غناي فرهنگي و مجذوب تاريخ آذربايجان بودند.
ترکي را به صفاتي چون زبان انقلاب و زبان رسمي زندان متصف مي‌کردند. آذربايجان را مهد آزادي و انقلاب مي‌دانستند و اعتقاد داشتند كه رهايي ايران از دست حاكميت جبار پهلوي به همت آذربايجاني‌‌ها تحقق خواهد پذيرفت، چنين اعتقادي هنوز هم در گوشه‌ و كنار كشور (و بخصوص در ميان اقشاري كه خواستار تحولات بنيادي در اداره‌ي كشورند)، كمابيش وجود دارد.بک.
در آن سالها مابين دانشجويان ترک دانشگاه يک گرايش قوي در حفظ و گسترش ارزش‌‌هاي فرهنگي، تاريخي و ملي خود وجود داشت، كه به صورت فردي و يا جمعي نمود‌هاي بارزي مي‌يافت. آذربايجاني‌ها در كليه‌ي انجمن‌‌هاي صنفي دانشگاه حضور چشمگيري داشتند. حضور آنها بخصوص در انجمن فيلم و گروه پژوهش‌‌هاي فرهنگي و اتاق كوهنوردي نمود بيشتري داشت. اينان همچنين جزو فعالترين نيرو‌ها در اعتصابات دانشگاه به شمار مي‌رفتند.
در برنامه‌‌هاي كوهنوردي و در مسافرت‌هاي گروهي دانشجويان كه اغلب آواز و سرود‌هاي دسته‌جمعي خوانده مي‌شد، بي اغراق بيش از ۵۰ درصد آواز‌ها تركي و مابقي فارسي و گيلكي و لري و كردي بودند. بسياري از دانشجويان فعال غيرترک را مي‌شناختم كه با اشتياق تمام آواز‌هاي تركي را از حفظ مي‌خواندند و در محيط خانه يا خوابگاه به نوار‌هاي تركي گوش داده و زير لب زمزمه مي‌كردند، بخصوص آواز‌هاي اپراي كوراوغلو، رشيد بهبودوف، لطفيار ايمانوف و بلبل بيش از همه طرفدار داشت.بای.
سمپاتي دانشجويان فعال و (به اصطلاح آن روز انقلابي) به آذربايجان دلايل زيادي داشت كه عمدتاً به تاريخ پرافتخار اين خطه و پيشتاز بودن مردمان اين سامان در راه آزادي و ترقي برمي‌گشت. آذربايجان به نوعي تكيه‌گاه روحي همه‌ي مبارزان راه آزادي شمرده مي‌شد، ظهور چهره‌‌هاي شاخصي چون، بهروز دهقاني، عليرضا نابدل، مرضيه احمدي اسكويي و حنيف‌نژاد در آن سال‌ها از آذربايجان كه فصل جديدي در مبارزه با رژيم گشوده و نور اميدي در دل‌ها تابانده‌بودند نيز اين گرايش و سمپاتي را دو چندان مي‌کرد.
براي بسياري از دانشجويان کنوني شايد تشخيص اينکه ترتيب دادن يک کنسرت آذربايجاني و يا نمايش يک فيلم ترکي آشکارا به معني گذر از خطوط قرمز رژيم بود مشکل باشد. اما اگر فقط تصور کنند که در آن سال‌ها تقريبا به اجراي هيچ کنسرت ترکي در سالنهاي عمومي ** و يا به نشر هيچ کتاب و نشريه‌ي ترکي *** مجوز داده ‌نمي‌شد و اگر در خانه‌ي کسي يک سطر نوشته‌ي ترکي مي‌يافتند، آنرا به عنوان مدرک جرم ضميمه‌ي پرونده‌ کرده و صاحبش را راهي زندان مي‌کردند، آنگاه پي به اهميت کارهايي که دانشجويان آن دوره انجام داده بودند، خواهند برد.بک.
در واقع حضور فعال دانشجويان آذربايجاني در عرصه‌ي سياسي و فرهنگي، همراه با اقدامات دگرگروه‌هاي آذربايجاني (انجمن آذربايجان و…) و همچنين تاثير فعالين ساير مليت‌ها، زمينه‌ساز تصويب برخي اصول مترقي ناظر بر حقوق ملي در قانون اساسي گرديد. اصولي که پس از سرکوب وسيع نيرو‌هاي سياسي و جنبش دانشجوئي مشمول بي‌اعتنايي مصوبين آن قرار گرفت. وگرنه دليلي براي ثبت يکي دو اصل لازم‌التعطيل در قانون اساسي وجود نداشت.
* در جائي خوانده‌ام که رود زرد از پيوند دو رود بزرگ بوجود آمده، آب يکي از آنها نسبتا صاف و زلال ، اما ديگري گل‌آلود و کدر است، هرچند هر دوي آنها در بستر واحدي حرکت مي‌کنند اما در طول صدها کيلومتر آبهايشان در هم ادغام نمي‌شوند و آبهاي سمت چپ رودخانه زلال و سمت راست آن هم‌چنان کدر و به همين ترتيب به درياي چين ميريزند.
** تنها کنسرت رسمي که به ياد دارم کنسرتي بود که به مناسبت “سقوط آذربايجان” بدست ارتش شاه در ۲۱ آذر هر سال در تالار رودکي تهران برگزار مي‌شد و يکبار نيز در اواخر دهه چهل کنسرتي براي “رشيد بهبودوف” در تهران و شيراز (و نه تبريز) ترتيب داده شده بود.بای.
*** تعداد کتب چاپي ترکي در طول پنجاه و اندي سال حکومت پهلويها (بجز فاصله شهريور ۱۳۲۰ تا ۲۱ آذر ۱۳۲۵) شايد به تعداد بيست عدد هم نرسد. از آن جمله‌اند کتاب حيدر بابايه سلام در دوره ‌دکتر مصدق و چند کتاب که به همت صمد بهرنگي، بهروز دهقاني در تبريز و سلام‌الله جاويد و سهند و علي تبريزي در تهران در دهه چهل به چاپ رسيد. کليه اين کتابها نيز در مايه فولکلور و يا ادبيات و زبان بودند. که با شکار فرصتها و با استفاده از نقاط کور دستگاههاي مميزي و….. مجال چاپ يافته بودند. يعني چيزي در حدود يک کتاب در سه سال! تازه برخي از اين کتابها نيز بلافاصله جمع‌آوري مي‌شدند. (در اين ميان فقط کتب نوحه استثنا بودند) در عالم مطبوعات نيز بطور کلي خلاء کامل بود.بک.
——————————————————————————–
ادامه دارد

جنبش دانشجویی آذربایجان و بحث هویت - محسن سعادتی

جنبش دانشجوئي آذربايجان و بحث هويت /محسن سعادتي (فعال سابق دانشجویی)
پرداختن به مسئله ي فوق مي تواند كار ساده اي باشد و يا حداقل در اولين نگاه ساده،منطقي و مطابق با موازين و استانداردهاي حقوقي خصوصا حقوق بشر بنظر آيد. واقعيت نيز همين است. و مصداق اين واقعيت نه در شكل بلكه در ماهيت آن نيز نهفته است. عموما مي توان در سير و دوام اين مقاله با ارائه تاريخ مبارزات، رشد و شكل گيري انديشه ها و متقا عبا استراتژيها و عملكردهاي بر آمده از آن به ارائه مقالات مختلف برداخت. جامعيت و كليت موضوع نيز مسلما به اين امر ياري خواهد رساند. امـا صرفنظر از الزام و ضروري بودن منوال فوق پرداختن به گزينه هائي كه اگر چه ضروري و لازم به نظر ميرسند. مي تواند در فهم و درك ماهيت اين جنبش نقش مهمي را ايفا كند.
اين جنبش مانند ديگر حركتها مردمي و تاريخي است. حركتهائي كه مقصد آن به حاصل در آمدن آزادي مي باشد. اما تعبير آزادي جيست؟ و يا جه ساختارهائي را در ذات خود حمل مي كند؟ آيا اين ساختارها ي ويزگيهاي تحرك و پويائي را لزوما در حوزه هاي سه گانه ي بشري به اثبات مي گذارند؟ ويژگيهاي انطباقي و تعادل را بالذاته در كنشها و دريافتها در ارتباط با رويدايهاي محيطي فوق دارا مي باشند؟ آيا با گذشت زمان قدرت و توانائي آن را دارند كه بعد از مواجهه با موانع و دريافت آسيبها و صدمات خود را ترميم و يا در صورت مرگ نوزائي و حيات خود را از سر گيرند؟ مسلما براي باسخ دادن و متعاقبا عمل كردن سبك و روش را اتخاذ نمود كه از ابتدا تا انتها داراي خصلتهاي انعطاف پذير و هماهنگ با طبيعت فطري فردي جوامع مدرن بشري همراه بوده باشد. براي نيل به مقصود كافي است كه حوزه ي مباحثاتي خود را از هويت شروع كرده و آنرا مبنا و سرآغازي براي نگرشها و برسيهاي خود قرار دهيم. بديهي است انسان از بدو تولد در پي شناسائي خود و محيط اطراف است. و به صورتي فطري و ناخودآگاه امر شناخت را با آموزش و كنجكاوي به انجام ميرساند. شناخت براي انسان امري ضروري است و براي ادامه ي حيات و بقا مسلما در تمايز در عاليترين شكل خود با ساير موجودات مي باشد. كنجكاوي واشتياق به دانستن، آموختن و جستجو فرايند شناخت را ميسر مي سازد. دراين مسير آزمون و خطا تنها ابزار ممكن و معقول است كه در اختيار انسان است و او را به مقصد درست رهنمون مي سازد.
در مرحله ي دوم بعد از شناخت، سوژه مورد نظر مسلما ابعادي را در ذهن و خارج از ذهن دارا مي شود كه براي جستجو گر شناخته شده است. به عبارت ديگر آن مسئله داراي هويتي است كه مي توان آنرا طبق آن هويت ذخيره و طبقه بندي نمود و به سايرين انتقال داد. پس فارغيت ذهن از موضوع براي آن آزادي را به ارمغان آورده است. چرا كه اگر فرايند و تكامل شناخت به انتها رسيده است و آزادي در پي هويت خود را نشان داده است. اين فرايند در مراحل بعدي مي تواند در ارتباط با محيط پيرامون به وضعيتي كه در آن مي توان ارتباط را به نحو مستقيم با هر سوژه اي كه مورد نظر است به راحتي انجام داد. براي مثال هنگامي كه شما كتابي را به زبان خود مي خوانيد به مراتب با فردي كه آن را از زبان ديگري مي خواند بيشتر است. درا كه زبان و به آن فرهنگ عواملي هستند كه مي توانند احساسات و تفكرات را به صورتي ساده و مستقيم در ارتباط با جامعه و يا پديده هاي طبيعي خصوصا علمي بيان كنند. از اين رو زبان و فرهنگ را مي توان عامل نيرومند در شكل گيري و يا ترقي و تكامل يك جامعه به حساب آورد. يعني آن چيزي كه در ماهيت به عنوان بازيگر اصلي جوامع انساني و در صورت به هويت تعبير مي شود. جنبش دانشجوئي آذربايجان هم از اين قائده مستثني نيست. و همانند ديگر حركتهاي اجتمائي و مر دمي به دنبال هويت و بازيابي هويت خويش است. مقوله اي فطري و مطابق با طبيعت انسان كه عموما در جهت شناخت هر چه بيشتر جهان و پديده هاي آن است. اين جنبش با افت و خيزهاو فراز نشيب هائي كه با آن روبرو بوده، توانسته است به حيات و ماندگي خود ادامه دهد. هر چند هر از گاهي در تئوري ها و راهكارهاي خود دچار اشتباهات و خطاها كرديده است. اين جنبش از ابتداي امر صرفنظر از حركات مثبت و منطقي نتوانست خط وضوح روشن و ترسيم شده اي بين حوزه هاي سياسي و فرهنگي ايجاد كند. كه در نتيجه حوزه اجتماعي به فراموشي سپرده شد. و هيچگونه مطالعه عميق و جامعي در اين حوزه صورت نگرفت. اين جنبش به فراموشي سپرده شد كه تاثيرات آن به زودي و به صورت برگشت ناپذيري دامن مطبوعات دانشجوئي را گرفت. اشباع مطالب فرهنگي و هنري منجر به نابساماني در آنها كرديد.سرانجام تنها راه برون رفت قدم نهادن به حوزه سياسي با تمايلات اجتناب ناپذير فرهنگي بود. طبعا در ابن ميان بسياري عوامل ديگر نيز دخيل بودند كه پرداختن به آنها در اين مقاله امكانپذير نمي باشد. اما بدون شك نبود امكانات در اين ميان حائز اهميت مي باشد. جنبش داشجوئي آذربايجان ماهيتي مردمي و خلقي دارد كه برخاسته از روح و فطرت هويت خواهي مي باشد و به صورتي خودجوش را به ظهور رسانيده است. اما طبعا مانند هر جنبش ديگر آزادي خواهي نيازمند عوامل و فاكتورهائي است كه در صورت لزوم مي توانند با تكيه بر عقلانيت و بازسازي نقش خود را در موقعيتهاي خطير ايفا كنند. يكي از اين عوامل در نظر گرفتن واقعيتها و تحولات سياسي_اجتماعي نهفته در منطقه و داخل كشور است كه عمدتا وضعيتي سيال اما قابل پيش بيني را داراست. بس بسيار طبيعي است كه رويكردها و موانع را در داخل خود يعني درون جنبش و محيط آن يعني جامعه و به دنبال آن با حكومت موجود ارزيابي كند. در آن صورت راه طي شده و جبران خسارت براحتي قابل برگشت خواهد بود. فعالان اين جنبش نبايد به هبج عنوان اجازه دهند كه اين جنبش موضوعيت و معنا و مفهوم واقعي خود را كه همانا هويت طلبي رو به انتزاعي آن است از دست بدهد. و قاعدتا از نابساماني تئوريكي دستخوش آشفتگي در امان ماند. بالعكس بايد عنصر عقلانيت و واقع گرائي به آن تزريق و وجه دروني و بيروني آن را به دور از هر گونه شك و شبهه با شفافيت كم نظيري هم آهنگ سازند. حقوق بشر قوميتها و جايگاه آنها در دنياي امروز ويژگيها و ملزومات جوامع مدرن و يا جوامعي كه به سوي مدرنيته در حالت حركتند. از عناصري هستند كه پذيرش عمومي و جهاني را دارا مي باشند. از سوي ديگر وضعيت منطقه پتانسيل و كارارائي نيروهاي سياسي و بين المللي نيز مواردي هستند كه آنها را نبايد از نظر دور داشت.
گلجك بيزيمدير
http://www1.tumrus.com/View-1-1-1059.html

جلالی لر حرکاتی.کوراوغلو

جلالي لر حركاتي .كوراغلو
جلالي لر حركاتينين باشلانماسي و آذربايجان. كوتلوي نا راضيليق ، آجليق ، سويغونجولوقع ، دحشتلي داغينتيلار و اقتصادي تنزّل آذربايجاندا عثمانلي لارا قارشي يئني موبارزه دالغاسينا سبب اولدو . بو موباريزه تاريخه جلالي لر حركاتي آدي آلتيندا داخيل اولموشدور.
جلالي لر حركاتي 16. عصرين 90- جي ايللرينده شرقي آنادولودا باشلاندي. 17.عصرين اوللرينده بو حركات آذربايجانا و قونشو اؤلكه لره ده ياييلدي.
1591- جي ايلده تبريز اهاليسي شهرين عثمانلي قارنيزُنونون بير حيصّه -سينين اشتراكي ايله عصيان قالديريلدي. عسگرلرين بو چيخيشدا ايشتيراكينين اساس سببي گنجه ده اولدوغو كيمي دوُنلوغون(امك حاقّينين) وئرلمه مسي ايدي. جلالي لر حركاتينين تآثيري آلتيندا باش وئرميش بو ايلك عوصيان اوغورسوزلوقلا نتيجه لندي . لكين آذربايجاندا جلالي لر حركاتي دايانميشدي. 17. عصرين اوللرينده باش وئرميش صفوي-عثمانلي موحاريبه لرينين بيرينجي مرحله سينده (1612-1603) جلالي لر حركاتي صفوي لرله همسرحد اولان عثمانلي ايمپرياسي اراضي سينه ده ياييلدي. شاه عباس جنوبي قافقازي اله كئچيرمك اوچون اونلارين گوجوندن استفاده ائديردي. طبيعي دير كي ، بئله بير شرايط شاهين شاهين بو اؤلكه لره سوخولماسينا تكان وئردي .
صفوي و توركيه قوشونلارينين داغيديجي يوروشلريندن سونرا جلالي لر جنوبي قافقازدا ياييلميشديلار. جلالي لرين آيري-آيري دسته لري ، اونلارا قوشولان مؤفليس لشميش كندلي لر و شهر يوخسوللاري يئرلي حاكيم دايره لرين اؤزرينه هجوم ائدير، اونلارين وار- دؤولتيني اله كئچيريرديلر. آذربايجانين گئنيش بير اراضيسي نه ييه لنن جلالي لرين ايلك دسته سينه كَنَكيره (ايروان ياخينليق ليغيندا كنكير كندي) محمّد باشچيليق ائديردي. كنكيرلينين باشچيليقي ايله فعاليّت گؤسته رن دسته اوزون مدّت بورادا دايانا بيلمه دي . قيرخ بولاق ايالتينده توپال عثمان پاشانين باشچيليق ائتديي ديگر دسته كنكيرلي محمّدي بوردان قوودو. عثمان پاشا اؤز دسته سني كيچيك قوروپ لارا بؤله رك بير ايلدن آرتيق آرازين هر ايكي ساحيلين دكي گئنيش اراضي يه، ييه له ندي .
آذربايجاندا جلالي لر حركاتي سون درجه مؤركّب ، كسكين آنتي فئودال سَجيّه آلميشدي .
جلالي لر حركاتي نين ايشتيراك چيلاري غربي آذربايجان كندلي لريندن توركيه ، كوردوستان ، و عراقا قاچقين لاريندين تشكيل اولونموشدو. شاه عباس عثمانلي دولتينه قارشي موباريزه ده جنگاور و جسور جلالي لرين بويوك دسته سينين گوجوندن استفاده ائتمك نيّتينده ايدي . شاه عباس عيني زاماندا جلالي لردن احطيات ائديردي .
قيد ائتمك لازيم دير كي ، موختلف سوسيال و ميللي تركيبلي جلالي لرين اؤز آرالاريندا اولان ضدّيّت لر، هابئله شاه عباسين و اونون آداملارينين مكرلي سياستي ايران حاكيم دايره لرينه قارشي ال بير موباريزه آپارماقا ايمكان وئرميردي . اسگندر مؤنشي قيد ائديركي ، توركيه دن ايروانا ويلايتينه گلميش جلالي لر بيرينجي گؤندن اؤچ دوشمن قوروپا بؤلوندولر . احتمال كي ، بئله پراكنده ليك كندلي و يوخسول طبقه ايچه ريسيندن چيخان جلالي لر آراسيندا حركاتا رهبرلييي اؤز الينه آلميش فئودال زؤمره سينا اؤميد سيزليك و اينامسيزليق دوغورموشدو.
حادثه لرين گئديشي اونو گؤسته ريردي كي ، ايكي ايله ياخين شاه عباسا خدمت ائدن جلالي لر و اونلارين دسته باشچيلارينين بير حيصّه سي شاهين سياستين دن مأيوس اولموشدولار. چونكو شاها قوللوق توركيه سولطانين ظولمونه قارشي عوصيان ائدن آداملاري راضي سالميردي. اونلار شاهدان گؤزله ديكلري امتيازي الده ائده بيلمه ديلر. اونا گؤره ده 1610-جي ايلين اورتالاريندا آنادولو جلالي لرينين هاميسي حاجي محمّدين و قارا سعيدين باشچيليغي ايله صفوي لر دؤوليتي نين سرحدّلريني ترك ائتديلر. آذربايجاندا قالان دسته شاه عباسا صادق قالدي ، جلالي لرين بير قيسمي ايسه بؤيوك ديوانين شخصي خدمتچي كورپوسو ايله بيرلشدي .
كوراغلو رئال تاريخي شخصيت ، ميللي قهرماندير. موختلف طايفالار ايچريسندن چيخميش جلالي دسته باشچيلاريندان ان مشهورو آذربايجان توركو كوراغلو ايدي . خالق روايتينه گؤره ، سالماس ياخينليغينداكي خاراباقالا كوراغلو طرفيندن تيكديريلميش. ناخچيوان اراضي سي ، سالماس ، و خوي كوراغلونون ان چوخ فعاليّت گؤسته رديي يئرلر كيمي تصوير اولونور. كوراغلو داستانينين بير چوخ واريانتلاريندا كوراغلونون مسكني اولان چنلي بئل قالاسينين ناخچيواندا و ماكودا بئرلشديي گؤسته ريلير. شرق شوناس عاليم ب.آ.كارّيِو كوراغلو افسانه سينين تاريخي كوكله -رينين ايشيقلانديرماغا چاليشاراق بئله قناعته گلير كي ،باش قهرمان و اونون صيلاح داشلاري خاراكتئرينه گؤره عوصيان كار جلالي لره داها چوخ ياخيندير . ديگر عاليم آ.خودزكونون جنوبي آذربايجانا آييد يازيلاريندا آشاغيداكي سؤزلر ديقّت جلب ائدير :‹‹ توركيه حدودلاريندا مسكونلاشميش طَردجمه(طركمه) طايفاسيندان اولان ، جسورلوغو و دؤيوش كنليي ايله فرقله نن نظر جلالي آدلي بير نفر ياشاييردي . او، اون ايكي مين نفرليك قوشونلا كوراغلونون يانينا يانينا حرب صنعتي اؤيره نميه گلدي. نظر جلالي كوراغلونون ياخين دوستو و صيلاح داشي اولور.››
كوراغلونون افسانوي قهرمان كيمي مشهورلاشماسينين ، خالق كوتله لرينده حدسيز محبّت و رغبتيني قازانماسينين اساس سببي اونون يادائللي لرين ظولمونه ، فئودال لارين ، وارلي تاجيرلرين ،ايستيسمارينا قارشي باريشماز موباريزه آپارماسي ايدي. قهرمان خالق مودريكلي ييني ، عدالتي اؤزونده بيرلشديرن ، نغمه كار ، عاشيق صنعتينين بيليجيسي كوراغلونون رئال تاريخي شخصيّت اولماسي فيكريني ايره لي سؤرمه يه اساس واردير . اونا گؤره ده كوراغلودان دانيشاندا تبريزلي آراكِل بونو بير قدر ده دقيق لشديرير: ‹‹بو ، او كوراغلودور كي ، حاققيندا ايندي عاشيقلار طرفيندن اوخونان چوخلو ماهني لار قوشولموشدور.››
كوراغلونون صيلاح داشلاري ، هابئله داستانداكي منفي پرسوناژلارين چوخو تاريخي شخصيت لر حساب اولونور. جلالي لرين آيري-آيري دسته باشچيلاري – دلي حسن ، گيزير اوغلو موصطفا بةي ، كوسا صفر، تانري تانيماز و عباس پاشا خصوصي ايله فرقله نيرديلر . دلي حسن كوراغلونون ياخين دوستو و صيلاح داشي ، 1602-جي ايلده شرقي آنادولودا جلالي لر حركاتينين رهبري ، اوز قارداشي قارا يازيچي نين وارثي ايدي.
گيزير اوغلو موصطفا به ي ده كوراغلونون ان ياخين صيلاح داشي حساب ائديلير. جلالي لرين مستقل دسته لرله چيخيش ائدن 60 نفرينن ايچه ريسينده گيزير اوغلو آدي شرفلي يئر توتور. او دؤورون تاريخچي سي يازيردي كي ، كوراغلونون ماهني لاريندا گيزير اوغلو موصطفي
به يين ده آدي چكيلير ، او رئال شخصيّت دير.

تورکییه ده دینچیلرین غلبه سی و بیزیم میللی داوامیز - گونتای جوانشیر

تورکييه ده دينچيلرين غلبه سي و بيزيم ميللي داواميز - گونتاي جاوانشير
تورکيه ده ۲۰۰۲-اينجي ايلده ايقتيدارا گلن اينديکي هؤکومت (AKP) مئيدانلاردا آنتي ايمپئرياليست شعارلارلا، تورکيه دن آمريکا-نين بوتون حربي قرارگاهلارينا قاپاداجاقلاريني مئيدانلاردا سؤيليه رک، ائييتيلمه ميش، دئموکراسي نين نه اولدوغونو هله آنلامايان دينجي خالقدان اوي آلدي. بللي اولدو کي، تورکييه ده سئکولاريزمين دوشمني خالق اؤزو ايميش. چونکو هر دفعه لاييکليک دوشمني اولان پارتييالاري خالق ايقتيدارا گتيرير و اوردو قارشيسيني آلير. يعني دئموکراسي نين قورويوجوسو اوردو اولاراق گؤرونور کي، الينده سيلاح وار و ايرتيجاعنين قوروجوسو ايسه ديني ايرتيجاعدير کي، آرخالاريندا خالق دستگي وار. تورکييه ده کي قارشيدورماني بو شکيلده آنلاماق لازيمدير. اوردو منسوبلاري اوخوموش، ديپلوماسيني ياخشي بيلن، بير نئچه خاريجي ديل بيلن اينسانلارکن، عموم خالق هله ده دين تاريخي نين ائتکيسيندن چيخا بيلمه يَن کوتله دير. او اوزدن ده ايرتيجاعنين کؤکلري خالقين تاريخينده، داورانيشيندا ساخليدير. دئموکراسي نين دوشمني ائييتيلمه ميش خالقدير.
آنتييمپئرياليست دويغولارلا ايقتيدارا گلن اينديکي پارتييا ۲۰۰۳-اونجو ايلده کي فورصتي قاچيردي و تورک اوردوسونون عراق-ا گيرمه سينه مانع اولدو. داها صونرا ترکیه نین باشباخانی “کئشکه بیز ده عراقا گیرسه ایدیک”- دئیه جکدی.
کئچن ۵ ايل موددتينده تورکييه نين ايقتيصاديياتيندا ايره ليله مه نين اولدوغو بير گئرچکدير. لاکين اوزمانلار تورکييه نين ايقتيصادي اينکيشافيني دونيا چاپينداکي موثبت گليشمه لره باغلاييرلار. دونياداکي سون تئکنولوژيک گليشمه لر و تورکييه نين بونا اينتئقراسيونو موثبت ائکونوميک گليشمه لره ندن اولموشدور. آنجاق عوموم کوتله بونو اينديکي ايقتيدارين حسابينا يازير.
آمريکا ايله اينديکي ايقتيدارين موناسيبتلري يوکسک دوزئيده دير. آمريکا اينديکي ايقتيدارلا چاليشماغي ترجيح ائدير و حتّی رسمي آچيقلامالاريندا دا بونا دئيينميشلر. آمئريکانين اينديکي پارتيياني قارشيدان گلن سئچيمده تکرار تکباشينا ايقتيدارا گتيرمک اوچون ان اويغون واريانتي قوزئي عراق اولاراق گؤرور. يعني قارشيميزداکي گونلرده تورکيه اوردوسونون قوزئي عراقا اوپئراسيون گئرچکلشديرمه سي بکله نيلير. آمريکا-نين خاريجي ايشلر ناظيري نين بو اوپئراسيونا يالنيز بير دفعه اولماق صورتيله ياشيل ايشيق ياخديغي سؤيله نيلير. اصلینده ايسه تورکيه نين کورد مسئله سي بير دفعه ياپيلاجاق اولان اوپئراسيونلا چؤزوله جک سورون دئييلدير. قوزئي عراق-دا دؤولتلشمه سورجينه گيرميش اولان کوردلره تورکيه نين يانليش سيياستلري ده يارديمچي اولموشدور.
او زامان ندن آمريکا تورک اوردوسونون قوزئي عراق-ا اوپئراسيونو اوچون بو شکيلده زامانلاما عيارلاميشدير؟
بيلينديگي کيمي، قارشيدان سئچيملر گلير. آمئريکانين ستراتئژي آراشديرمالار مرکزي AKP -نين تکرار تکباشينا ايقتيدارا گله جگيني سؤيله ييرلر. بو، سادجه بير سؤيلم دئييلدير، هم ده آمئريکانين آرزوسودور. او زامان AKP -نين تکباشينا ايقتيدارا گلمه سي اوچون يارديم ائتمه لري لازيم. ان اويغون يارديم ايسه قوزئي عيراق فاکتورودور. سئچکيلره ياخين بير زاماندا قوزئي عيراقا بير نئچه گونلوگونه اوپئراسيون ياپيليرسا، AKP ازيجي بير چوغونلوقلا يئنه ده تکباشينا ايقتيدارا گله بيلر. ايقتيدارين دا ايمکانلاريني الينده بولوندوران اينديکي حؤکومت بو اوپئراسيوندان ايچ سيياستده گرکن دوزئيده فايدالاناجاقدير.اولایلارین پرده آرخاسیندان خبرسیز اولان خالق ايسه گؤزونون اؤنونده جريان ائدن AKP “قهرمانليغينا” دستک و آلقيشلاريني صانديقلاردا اويلاري ايله وئره جکدير.
AKP آناياسا دَييشيميني گئرچکلشديريب و ” جومهورباشقانيني خالق سئچسين” ياساسيني حياتا کئچيررسه نه اولور؟ اوزون وعده ده تورکييه لاييک ستروکتورونو ايتيرر. ندن؟ چونکو پرئزيدئنتي مجليس سئچرکن، هئچ اولمازسا بو مجليسده کي لرين اينتئلئکتلري وار، بير چوخو يابانجي اؤلکه لرده سفير- فيلان اولموشدور. آنجاق خالق سئچديگي زامان ائله حؤکومتي سئچديگي کيمي سئچر. خالقين سئچيم معياري بودور: “موقدس دينيميزين رمزي اولان توربان(باش اؤرتوسو) کؤشکه ده چيخسايدي، ايسلام ظفر چالاردي.” البتته کي، بو ذهنييت تورکييه ني قارانليقلارا سوروکلر. اونوتماماق لازيمدير کي، تورکييه نين عثمانلي قارانليغيندان قورتولوشو خالقين ايراده سي اولماميشدير، بير کاريزماتيک ليدئرين ايراده سي ايله اولموشدور. باش اؤرتوسو کؤشکه چیخارسا نه اولور. ترکیه نین ایقتیصادییاتی بؤیوک ضرره اوغرار. ندن؟ چونکو ترکیه نین اؤنَملی گلیر قایناقلاریندان بیری توریزمدیر. باش اؤرتوسو هر طرفی ساردیقدان صونرا آوروپالیلارین توریست اولاراق ترکیه نی ترجیح ائتمه یه جکلری بللی. چونکو باش اؤرتوسو اورادا مسلمان اولمایانلارا قارشی شیددتی سرگیله ین رمز کیمی گؤرونه جکدیر و گئرچک اولان دا بودور. اؤز وطنداشینا باشینی آچماغا ایذن وئرمه یَن مسلمان اؤلکه اری یابانجی قادینلارین دا اؤزگورلوکلرینی سینیرلاییرلار. ترکیه نین توریزمدن قایناقلانان گلیری اونون مدرن دؤولت ویترینینین گؤرونوشونه گؤره دیر و لاییک اولدوغو اوزوندندیر.
تورباني کؤشکه ده چيخاريب و مودئرن تورکييه نين دؤولت ويترينيني پوزان سيستئمه اوردو دا چتين قارشي چيخا بيلر. چونکو اوردو اينديکي شکلي ايله مجليسين و حؤکومتين ايراده سينه قارشي چيخير، آنجاق او زامان تام اکثرييتي اولوشدوران خالقين ايراده سينه قارشي چيخماق زوروندا قالاجاقدير. کؤشکه ديرماشان توربان زامان ايچينده اونيوئرسيته لره ده داشيناجاقدير. چونکو رئکتورلاري دا پرئزيدئنت تعيين ائدير. توربانلي قادين رئکتورلارين تعييناتي سورعتلنه جکدير و بو شکيلده تورکييه عربيستان کيمي بير گؤرونومه قوووشاجاق و يا عثمانلي ايرتيجاعسي خورتلاياجاقدير.
بؤيله بير ذهنييت تورکييه ني اله کئچيريرسه، بيزه نئجه تاثير گؤستره بيلر؟ دينچيلر ايرانداکي ميللي موباريزه ني کسينليکله قبول ائتميرلر. هر نؤوع ميللي موباريزه ني آمئريکانين ايسلام اؤلکه لريني پارچالاماق اوچون چيرکين ايمپئرياليست پلاني اولاراق گؤرورلر. دؤولتين بوتون قاتمانلارينا يئرلشه جک اولان بو ذهنييت گونئي آذربايجانداکي ميللي موباريزه ني بوغماق اوچون فارسلارلا بير جبهه ده يئر آلا بيلر. ذاتن بو گون ده بو بليرتيلر گؤز اؤنونده دير. تورکييه کئچميشده کي يانليش سيياستيني اونارماق اوچون تئرورلا موباريزه ده تئرور دؤولتي اولان ايراني اؤزونه موتتفيق اولاراق گؤرمکده، PKK-يا قارشي بيرليکده حرکت ائتمکده ديرلر. آنجاق ان صونوندا ترکیه نین ایران طرفیندن آرخادان وورولاجاغینی ده دوشونمک لازیم.
بيزيم ايسته یيميز بو اولا بيلر کي، آتاتورک ايلکه و اينقيلابلاري نين قورويوجولاري بو قورخونج گئديشي اؤنله يه بيلسينلر.

تلاش کشورهای جهان برای جلوگیری از مرگ زبان ها - امید شکری

تلاش كشورهاي جهان براي جلوگيري از مرگ زبان‌ها - اميد شکري
مقدمه
زبان، پديده‌اي منحصر به فرد است که روند تکامل انسان در جامعه توسط آن به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌شود. اگر زبان از جامعه انساني گرفته شود، چرخه اجتماعي از حرکت مي‌ايستد؛ جامعه انساني از هم گسسته، فرهنگ و تمدن بشري هم نابود مي‌شود. از زبان به عنوان کليد شبکه‌هاي ارتباطي و گاهي نيز سرمايه فرهنگي ياد مي‌شود که افراد با تسلط بر آن مي‌توانند علاوه بر برقراري روابط اجتماعي، نوعي هويت ويژه کسب کنند. پس هويت فرد چه در سطح قومي ‌و در سطح ملي تا حدود زيادي بستگي به زباني دارد که او فرا مي‌گيرد.
وقتي که از حفظ، تقويت و توسعه فرهنگ يک جامعه سخن به ميان مي‌آيد، زبان نيز به عنوان يک عامل اساسي مطرح مي‌شود، چرا که زبان در حکم رشته اي است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پيوند مي‌دهد. در سه قرن اخير روند نابودي زبانها به نحو فزاينده و دهشتناکي رو به رشد بوده است، به نحوي که نوع بشر در هر ماه دو زبان را از دست مي‌دهد. اين روند بيشتر در مناطقي چون آمريکا و استراليا ملموس است. در حدود ۳۰۰۰ زبان به طور جدي در معرض نابودي قرار دارند و بر اساس يافته‌هاي جديد دانشمندان، بيشترين زبانها داراي کمترين متکلمان هستند؛ به نحوي که تعداد متکلمين برخي زبانها کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر و در مواردي کمتر از ۱۰۰۰ نفر است. بر اساس هشدار جدي زبانشناسان مبني بر احتمال نابودي ۴۰ درصد زبانها در اين قرن، [1] سازمان ملل و يونسکو اقدام به تدوين طرحي براي حفظ زبانهاي موجود کرده اند که از موارد آن مي‌توان به نامگذاري روز ۲۱ فوريه به نام روز جهاني زبان مادري اشاره کرد.
تاريخچه
بنگلادش اولين كشوري بود كه در نوامبر سال ۱۹۹۹ پيشنهاد رسمي‌ خود را مبني بر نامگذاري روز ۲۱فوريه (۳-۲ اسفند) به نام روز جهاني زبان مادري به سازمان يونسكو ارائه كرد. طرح ارائه شده از سوي دولت بنگلادش و انجمن جهاني طرفداران زبان مادري در سي‌امين نشست عمومي ‌سازمان يونسكو به تصويب نمايندگان كشورهاي عضو رسيد.با تعيين اين روز به عنوان روز جهاني زبان مادري، طرحي توسط يونسکو تهيه و به کشورهاي عضو ابلاغ شد که در آن برنامه‌هاي متنوعي براي مردم جهان تدارک ديده شده بود. کشورهاي جهان از آن پس در ۲۱ فوريه اين روز را جشن مي‌گيرند که از جمله کشورهاي پيشرو در پاسداشت روز جهاني زبان مادري مي‌توان به آمريکا، انگليس، کانادا، جمهوري چک، هندوستان، بنگلادش و … اشاره کرد.
[1] سازمان ملل
در پنجاه و پنجمين نشست عمومي‌سازمان ملل، که رياست آن را «يان کاوان» (Jan Kavan) وزير اسبق امور خارجه جمهوري چک بر عهده داشت، وي اعلام کرد که روز جهاني زبان مادري باعث ايجاد احترام متقابل فرهنگ‌ها و زبان‌هاي مختلف شده و سبب غني‌تر شدن فرهنگ‌ها مي‌گردد. همچنين با اشاره به سير تاريخي نامگذاري روز جهاني زبان مادري ازسوي يونسکو و روند صعودي نابودي زبان‌ها افزود: «سازمان ملل و يونسکو در جستجوي راهي براي حفظ زبان‌ها به عنوان ميراث مشترک بشري هستند و سيستم آموزشي چندزبانه را به کشورها توصيه مي‌کنند».وي با اشاره به وجود خلاقيت بسيار در خصوصيات زبان، وجود نزديک به ۶۷۰۰ گونه زباني و لزوم حفظ زبان به عنوان عنصر ارزنده ميراث فرهنگي و هويت اجتماعي، توجه به سابقه تاريخي روز جهاني زبان مادري و مبارزات تاريخي مردم بنگلادش و نيز فعاليت‌هاي ارزنده سازمان طرفداران جهاني زبان مادري (Mother Language Lovers of the World) را لازم و ضروري دانست.
وي همچنين اين روز جهاني را خدمت مناسبي در جهت گراميداشت ياد و خاطره پروفسور استفان وورم (Stephen Wurm)، زبانشناس شهير ايتاليايي مجاري تبار برشمرد که قادر بود به ۵۰ زبان صحبت کند. وورم، اطلس جامع زبان‌هاي در حال انقراض را تکميل نمود و در اين اثر بيش از ۳۰۰ گونه زبان در حال نابودي را جمع آوري و ثبت کرد.
وي توانست گونه زباني Cornish را که گفته مي‌شد در سال ۱۹۷۷ به طور کامل نابود شده است، احيا نمايد. اکنون نزديک به ۱۰۰۰۰ نفر در انگليس به آن زبان تکلم مي‌کنند.
کاوان افزود: زبان مادري به عنوان ابزار ارتباطي نقشي بسيار مهم در تکوين شخصيت افراد دارد و روز جهاني زبان مادري، اعلاميه جهاني تنوع فرهنگي و محافظت از بينش سنتي مردم بوده و جلوگيري از نزاعهاي غير منطقي بر سر کالاها و خدمات فرهنگي، از اهداف آن به شمار مي‌روند. از کشورهاي عضو که سيستم آموزشي چند زبانه را به کار گرفته اند، سوئيس، نروژ، هلند و هند نمونه‌هاي موفقي به هستند که با استفاده از اين سيستم، به اهداف يونسکو جامه عمل پوشانيده و مردم را به فراگيري چند زبان ترغيب نموده اند. اينترنت نيز ابزار بسيار قدرتمندي براي دستيابي موفق به اطلاعات فرهنگي به شمار مي‌رود. تاکنون تنها از کتابخانه‌ها و موزه‌ها براي تبادلات فرهنگي استفاده مي‌شد، ولي امروزه کشورهاي عضو قادرند تا با کمک ابزارهاي ترجمه و منابع چندزبانه الکترونيک به عنوان ابداعاتي مفيد از تنوع فرهنگي خويش محافظت کنند.اميدوارم که روز جهاني زبان مادري احترام متقابل ملل دنيا را تقويت کرده و سنتهاي فرهنگي را که زبان نمونه بارز آن است، غني تر گرداند.»
جمهوري چک
در سال ۲۰۰۴، اين مراسم در کشورهاي مختلف با حضور مسئولين يونسکو برگزار گرديد. در پراگ پايتخت جمهوري چک نيز در ۲۰ فوريه برپا شد. در اين مراسم، مدير كل يونسكو کويچيرو ماتسورا با اشاره به اينکه زبانها روح بشريت هستند، گفت: «زبانها، اين ميراث معنوي بشر، زاده مي‌شوند، تکامل مي‌يابند و متاسفانه در برخي موارد محکوم به نابودي هستند. اگر تلاش خويش را براي نجات زبانها آغاز کنيم به سود ماست. بايد تمامي‌سعي خود را براي مراقبت از زبانها به عنوان ميراث معنوي جهاني بکار گيريم که اين امر در سايه سيستم آموزشي چند زبانه محقق خواهد شد. يونسکو از آن سياستهاي زباني که بر مبناي ارتقاي زبان مادري در سيستم آموزشي چندزبانه باشد، حمايت ميکند.
در کشورهاي اسپانيولي زبان ضرب المثل مشهوري با اين عنوان رواج دارد: “Hablando,se entiende la gente”٫ انسانها با صحبت کردن همديگر را مي‌فهمند. فرهنگ صلح هنگامي‌شکوفا مي‌شود که مردم از حق طبيعي استفاده از زبان مادري در تمام شئون زندگي برخوردار باشند.
طي 3 قرن گذشته بسياري از زبانها در وضعي غم بار و به طور فزاينده نابود شده اند و امروز بيش از نصف ۶۰۰۰ گونه زباني در خطر نابودي قرار دارند.اخيرا طي يک آمارگيري مشخص شد که ۵/۷۴ درصد از جمعيت روسيه سفيد به زبان مادري تکلم مي‌کنند؛ با اينحال کميسيون ملي زبانشناسي اعلام کرده که زبان بلاروسيها با مسائل و خطرات جدي مواجه است؛ چراکه اين کشور نيز زير نفوذ رسانه‌هاي روسي زبان قرار دارد و متاسفانه هيچ برنامه خاصي براي ارتقا و توسعه در رسانه‌ها و حتي آگهي‌هاي اين کشور وجود ندارد.» وي همچنين ارتقا تنوع زبانشناختي و آموزشي بر مبناي سيستم آموزشي چندزبانه و افزايش آگاهي از زبانها و سنتهاي فرهنگي بر مبناي تساهل و گفتگو را از اهداف نامگذاري روز جهاني زبان مادري را برشمرد.وي افزود: «در زندگي روزمره، از صحبت کردن به زبان مادري لذت مي‌بريم. زبان يکي از اجزاي بسيار مهم و حياتي زندگي، تفکرات و رفتارهاي ماست، ولي اغلب نقش مهم آنرا در برقراري ارتباط و ايجاد حس فهميدن و فهماندن فراموش مي‌کنيم. از ميان تمامي‌زبانهاي جهان، زبان مهم و حياتي براي بيان احساسات و شناخت زباني است که براي اولين بار به وسيله آن سخن گفته، ارتباط برقرار کرده و در خانواده هويت يافته ايم. روز جهاني زبان مادري گامي‌ در راه ارج نهادن به زبانهاي موجود است که هريک به نوبه خود مظهر فرهنگي خاص مي‌باشند.»
کانادا
در کشور کانادا با توجه به تنوع قومي، سيستم فدرالي و سيستم آموزشي چندزبانه، علاوه بر فعاليتهاي مستمر دولتي انجمنهاي مختلفي نيز در مورد زبان مادري فعاليت مي‌کنند که از آن جمله مي‌توان به انجمن جهاني طرفداران زبان مادري که نقش بسيار مهمي‌در تصويب ۲۱ فوريه به عنوان روز جهاني زبان مادري داشت و انجمن زبانهاي بين المللي و تاريخي (International and Heritage Languages Association) اشاره کرد. اين انجمن به عنوان يک سازمان غير انتفاعي، فعاليت خود را بر حفظ، احيا و ترويج ۲۰ گونه زباني رايج در ادمونتون کانادا آغاز کرده است. اهم فعاليتهاي اين انجمن در جهت کمک به افزايش آگاهي همه مردم از زبانها و فرهنگهاي مختلف قرار دارد که اين امر نهايتا به بارورتر شدن سطح زندگي مي‌انجامد.
در اين بين دانشگاهها و مدارس نقش عمده اي بر عهده دارند. انجمن در کنار اين فعاليتها، اهداف زير را مدنظر دارد:ترويج و افزايش آگاهي عمومي ‌از کليه زبان‌هاشناسائي تمامي‌فرهنگها که بيانگر زبان‌ها نيز هستند و حمايت از بسط و توسعه سياستهاي زباني که به زبانها فرصت مي‌دهد تا برايشان حفاظت از خود را در سطح جهان و در کنار حفظ هويت اجتماعي ممکن سازد.ترويج احترام متقابل و درک عميق از تفکر و زندگي که اينها نيز به نوبه خود بيانگر زبانهاي مختلف در سطح دنيا مي‌باشند.
اين انجمن با اشاره به اينکه زبان مادري اولين زباني است که انسان با آن مي‌آموزد، مردم آنرا به بهترين وجه مي‌فهمند و از آن بهره مي‌گيرند و ابزاري ارتباطي است که انسانها توسط آن شناخته مي‌شوند، بسيار ضروري مي‌داند که به مفهوم ارزشي اين ميراث معنوي بشر ارج نهاده شود، زيرا انسان براي بيان هويت و تعلق خويش آنرا ترجيح مي‌دهد. ]البته منظور انساني است که آسيميله نشده است.[ همچنين اين انجمن با اشاره به فرصتهاي محدود انسانها در مواجهه با فرهنگها و زبانهاي گوناگون، خواستار رفع موانع موجود بر سر راه آشنائي مردم با اين زبانها و برقراري رابطه مابين فرهنگها و زبانهاست.شايان ذکر است که مراسم گراميداشت روز جهاني زبان مادري امسال (21 فوريه 2005) توسط اين انجمن در 19 فوريه برابر با اول اسفند83 در ادمونتون برگزار مي‌شود.
انگلستان
در کشور انگلستان و در مارس ۲۰۰۴ انجمني به نام انجمن حفظ زبانهاي در حال نابودي (Society of Endangered Languages) و با مشارکت زبانشناسان و محققان برجسته اي همچون پروفسور پيتر آئوستين (Peter Austin)، ديويد کريستال (David Crystal)، نيکلاس اولستر (Nicholas Olster) و… تشکيل شد که با کمک بلاعوض ۲۰ ميليون پوندي دولت انگليس و زير نظر کالج سلطنتي مطالعات آفريقائي و شرقي اداره مي‌شود.
پروفسور پيتر آئوستين مدير يکي از پروژه‌هاي اين انجمن، با اشاره به روند تصاعدي نابودي زبانها، اهداف اين انجمن را مطالعه، آموزش، ضبط و نگهداري زبانهاي در حال نابودي بر مي‌شمارد. وي مي‌افزايد که تلاش عمده اين انجمن، ضبط زبانهاي در حال انقراض در کنار سعي بر حفظ اينگونه زبانهاست. وي از مشارکت زبانشناسان برجسته اين کشور و همکاري بسيار نزديک محققين براي انجام اين پروژه خبر داد و اولين برنامه اين انجمن در طي دو سال آينده را تلاش براي حفظ ۴۰ گونه زباني، از جمله ۲ گونه زباني Mayan در گواتمالا، گونه Archo در قفقاز، گونه Siwi در کشور مصر که در زبان Berber ادغام شده و گونه Vurse در ونواتوو اعلام کرد.
وي همچنين بهره گيري از اينترنت و لوازم کمک آموزشي نظير CD را براي دستيابي به اهداف انجمن مفيد دانست.نيکولاس اولستر رئيس اين انجمن با اشاره به شرايط حاد فعلي مي‌گويد: «موقعيت زبانها در سطح دنيا بسيار بحراني است. با توجه به جمعيت جهان و وجود ۶ تا ۷ هزار گونه زباني، مي‌توان نتيجه گرفت که بسياري از زبانها متکلمان اندکي دارند. هشدار جدي زبانشناسان مبني بر احتمال نابودي ۴۰ درصد از زبانها در طي قرن اخير و توجه به اينکه ۹۵ درصد زبانها فقط توسط ۴ درصد از جمعيت دنيا مورد استفاده قرار مي‌گيرند، خبر از وضعيت نامناسب بسياري از گونه‌هاي زباني مي‌دهد.»ديويد کريستال نيز به عنوان يکي از سرشناس ترين زبانشناسان انگليس و يکي از اعضاي اين انجمن، با اشاره به اهميت تنوع زباني، آنرا معادل با تنوع انساني مي‌داند و مي‌افزايد: « نژاد بشر به اين دليل در سطح سياره زمين موفق است که مي‌تواند خود را با شرايط متفاوت تطبيق دهد.» به نظر وي نيروي عقلاني زبان معادل توانائي بيولوژيکي انسان مي‌باشد. وي نابودي هر گونه زباني را به معناي نابودي يک جهان بيني خاص مي‌داند.برنامه يونسکو براي گراميداشت روز جهاني زبان مادري، ۲۱ فوريه ۲۰۰۵ يونسکو با تاکيد بر سيستم آموزشي چندزبانه، شعار امسال روز جهاني زبان مادري را به زبانهاي نشانه اي و خط بريل اختصاص داده است. به همين منظور نمايشگاهي با همکاري فدراسيون جهاني ناشنوايان و اتحاديه جهاني نابينايان برگزار خواهد شد.
نتيجه گيري
بنابر يافته‌هاي جديد محققين در مورد تاثير آموزش کودکان به زبان مادري، يونسکو سيستم آموزشي چندزبانه را رمز پايداري زبانهاي مادري دانسته و استفاده از اين سيستم را به کليه کشورهاي جهان توصيه مي‌کند. چنانکه کويچيرو ماتسورا مديرکل يونسکو در روز جهاني زبان مادري سال ۲۰۰۱، با اعلام اين مطلب که کودکان بايد در سنين پائين به زبان مادري در مدارس آموزش ببينند، خواستار تحقق اين شعار از سوي کليه کشورها شده است.به عنوان مقايسه، بد نيست بدانيم که در کشوري همچون هندوستان، حدود ۸۰ زبان در مراحل مختلف تحصيلي به کار گرفته مي‌شوند، در قاره آفريقا حدود ۲۰۱۱ زبان وجود دارد که به دليل حضور چندين ساله کشورهاي استعمارگر در قاره سياه و اجراي سياست آسيميلاسيون به انحا مختلف، زبانهاي انگليسي، پرتغالي، اسپانيولي و فرانسوي بيشترين متکلمان را دارا مي‌باشند، در آمريکاي لاتين نيز شرايط مشابهي حاکم است، در حاليکه آموزش در اروپا عمدتا با زبانهاي رايج اين اتحاديه صورت مي‌گيرد.
در ايران، با وجود به رسميت شناخته شدن حق تحصيل به زبان مادري براي اقوام در اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسي و استفاده از اين اصول در مورد برخي اقليتها، به نظر مي‌رسد که تا اجراي آنها در مورد اقوام ايراني هنوز فاصله وجود داشته باشد.
در پايان ذکر اين نکته خالي از فايده نيست که بسياري از موسسات فرهنگي فوق الذکر و همچنين سازمانهاي معتبر ديگري همچون SIL، داراي دوره‌ها و خدمات بين المللي ميباشند که جا دارد زبانشناسان ايراني با گسترده تر کردن دايره فعاليتهاي علمي‌خود از طريق ارتباط فعال با اين نهادها، در جهت شناساندن زبانهاي اقوام ايراني و همچنين به روز کردن دانسته‌هايشان تلاش نمايند.
منابع:پرايد،ج.ب، يادگيري و تدريس زبان، ترجمه سيد اکبر حسيني –نشريه دانشجوئي سايان، شماره ۸، اسفند ۱۳۸۲[3] http://www.unesco.org/[4] http://www.sil.org/[5] http://www.un.org/www.bbc.co.uk
——————————————————————————–
http://www.baybak.com/Baybak/?p=4728

ترکهای گرمسار - استان سمنان

تركهاى گرمسار- استان سمنان
استان سمنان شامل 4 شهرستان سمنان٫ شاهرود٫ دامغان و گرمسار ميباشد. هرچند كه در هر چهار شهرستان اين استان گروههاى تاريخى ترك به طور پراكنده ساكن مىباشند٫ عمده تركهاى استان سمنان در شهرستان گرمسار متمركز شده اند. منطقه گرمسار كه تا اوايل قرن حاضر به “خوار ري“ شهرت داشته است در يكصد كيلومتري جنوب شرقي پايتخت تهران و بر سر راه اصلي تهران مشهد قرار دارد. تنوع قومي در اين منطقه از فارسستان به قدري است كه لقب جزيره اقوام به آن نهاده شده است. مهمترين مليتهاى ساكن اين شهرستان علاوه بر فارسها٫ تركها (گروههاى ايلى اصانلو، پازوكي، نفر، باصري، قشقايى٫…)٫ عربها (عرب عامري، عرب معصومي، عرب سرهنگي، عرب درازي٫ كتي٫ سيدهاي طباطبايي..)٫ تبرىها (اليكايي يا علي كايي)، لرها (هداوند)٫ كردها و گيلكها مىباشند.
در اين منطقه مانند تمام نواحى ايران به توپونيم هاى تركى بسيار مىتوان برخورد كه يادگار اسكان تركهاى باستان (چمن كنگرخاني٫ كوه هاي جابان٫ رود گلزگن)٫ ميانه (محال قزانچاي) و متاخر (رود دليچاي به تركي به معني رود ديوانه٫ كوههاي قاري داغ يا قارلي داغ به تركي يعني كوه برفي٫ قرا هرانده) است. در اين نوشته به كوتاهى به چند گروه ايلى ترك متاخر ساكن استان سمنان فارسستان٫ كه حكام و سلاطين ترك ايران به منظور ايجاد حفاظي براي شرق و نواحى جنوب تهران پايتخت بعدى دولت تركى قاجار از تجاوزات مكرر سواران تركمن، به اين ناحيه كوچ داده اند٫ اشاره مىشود. (نواحى غرب و بخشى از جنوب استان تهران اساسا ترك نشين و جز آذربايجان جنوبى است):
1- اصانلو٫ اوصانلو٫ آصانلو٫ آسانلو٫ اوسانلو٫ اسانلو ها (Osanlou٫ Asanlu٫Osanlu)
از جمله مهمترين ايلات ترك سردره خوار و دشت خوار (گرمسار فعلي) ايل اصانلو است. ايل اوصانلو از ايلات خمسه آذربايجان (استانهاى زنجان و قزوين كنونى) است كه به اين نواحى احتمالاً از جنوب مراغه مهاجرت نموده و در مركز شهرستان زنجان به دامپروري و كشاورزي روزگار مي گذرانيده است. (امروزه در اين ناحيه در محل التصاق رود بزينه كه از كوههاى غربى خرقان سرچشمه مىگيرد و رود قزل اؤزه ن٫ قريه اى بنام اوصانلو وجود دارد). آغا محمدخان قاجار شاه ترك ايران پس از تاسيس دولت تركى قاجاريه و انتخاب تهران به پايتختی خود٫ برای حراست از تهران از حملات تركمنها بخشى از ايل ترك اصانلو از خمسه آذربايجان (استانهاى زنجان و استان قزوين فعلى) را به استان تهران و سمنان خوار كوچانيده است.
آسانلو ها در گذشته نقش تعيين كننده اى در اوضاع سياسى منطقه داشته اند. برخى از نظاميان آسانلو كه در خدمت ارتش دولت تركى قاجار بودند به همراه سران ايل آسانلو در جنگهاى عديده اى شركت كرده اند. از سران و روساي ايل اصانلو در دوره سلطنت رضاخان ميتوان از رشيدسلطان، سيف اله خان، آقارضاخان و جليل خان نام برد. پس از آنكه آسانلوها در گرمسار ساكن شده اند٫ دامدارى شغل عمده ايشان گشته است. در آن ايام تعداد آنها بيش از هزار و دويست خانوار مىبود. (در سال 1987 تنها حدود 28 خانواده ويا 43 نفر به طور مشخص وابسته به طائفه اصانلو در تهران زندگى مىنمودند). مهمترين طوايف اين ايل عبارتند از قباخلو (Qobakhlou)، قزلو (Qozlou)، جورابلو (Jorablou)، ترامشلو Torameshlou، چوزوكلو (Chozouklou)، ميرآخورلو (Mir Akhorlou )، چاپشلو (Chapeshlou) ، يوردخانلو (Yourkhanlou)، رشمه لو (Rashmehlou)، خالقلو (Khalqolou)، ايمان خانلو (Iman Khanlou) و كنشلو (Koneshlou). در سالهاى اخير آسانلوها در روستاهاى ده سلطان٫ دولت آباد٫ سعدآباد٫ سوداوغلان٫ مگس تپه٫ فند٫ شاه سفيد٫ ياترى سفلى٫ رشمه٫ محمود آباد٫ موقوفه٫ محمودآباد نايب ابراهيمى و غيره ساكن بوده اند.
ريشه نام اصانلو: “اوسون” ويا “ياسون” به مغولى-تركى به معنى خانوار و تيره مىباشد. ساكاها (Sacae) در قرون 2 و 3 پيش از ميلاد تحت حاكميت اتحاد طوائفى بنام اوسون بوده اند كه زبانشانشان تركى ولى تبارشان مغولى بوده است. اوسونها بعدها به دو گروه “كانگلى” و “آلانى” تقسيم شده اند كه اين گروه دوم به نواحى مجاور درياى خزر مهاجرت نموده است. اوسونها در اثر حملات متوالى تركهاى آلتايى در قرون 5 و 6 ميلادى بافت و انسجام طائفه اى خويش را از دست داده اند. همچنين “اوس”٫ “اوص” در زبانهاى مجارى (os٫osh) تركى چواشى(ios) ٫ تركى (yas ٫ yash) و ديگر زبانهاى اورال آلتايى (ecˆie٫acˆ’cˆe٫as’i٫ässe, es ٫aš٫ jase٫ azä٫ âcˆcˆeˆ٫ ic’a ٫ iz’a ٫ oc’e ٫ isä ٫ese as٫ ôs, ais) به معانى نيا٫ باستانى٫ پدربزرگ٫ مسن٫ برادر و يا دايى بزرگتر مىباشد. (منشا كلمه تركى-مغولى “ياسا” به معنى قانون و آداب و عرف نيز از همين ريشه است). همچنين اين كلمه در زبانهاى اورال آلتايى و لهجه هاى تركى (تركمنى٫ تاتارى٫ چواشى٫ چغتايى٫ باشقردى٫ اويغورى٫ كاماس٫ خاراكاس …٫) به اشكال äs٫ is٫ vazˆov٫ as٫ vezˆer٫ uus٫ es, oz٫ oˆš٫ موجود بوده و به معانى توانايى٫ حافظه٫ درك٫ هوش٫ ذكا٫ دراكه٫ روان٫ عاقل٫ تيز هوشى بكار رفته است.
2- پازوكى-بازوكا (Bazooka)
ايل ترك پازوكي حدود ۴۰۰ سال پيش در زمان سلطنت خاندان تركى صفويه (دوره شاه اسماعيل صفوى) همراه با ايل “آسايشلو” از اروميه آذربايجان تبعيد شده و اكثريت آنها در خوار و ورامين و بخشى نيز در روستاهاي طرود و حصاربن فيروزكوه اسكان يافته اند. طبق كتاب سفر به استرآباد٫ مازندران و گيلان و تخمين هاى صنيع الدوله تعداد آنها بالغ بر 600-700 خانوار مىشده است كه عموما در راديان كه مهمترين روستاى خوار مىباشد و نيز در شاه بوغ ساكن شده بودند. بازوكىها به زبان ملى خود تركى (آذرى) سخن مىگويند هرچند كه تمام آنها به روانى فارسى نيز صحبت مىكنند.
3- نفر
تركهاى نفر در روستاي قشلاق نفر ساكن هستند. زبان طائفه نفر شيوه اى از تركى آذربايجانى (جنوبى) بشمار مىرود. افراد ايل نفر اصلا از شيراز به گرمسار مهاجرت كرده اند. ايل تركى نفر كوچكترين ايل اتحاديه طوائف بئش اويماق (خمسه) مىباشد. (ديگر ايلهاى كنفدراسيون خمسه عبارتند از اينانلو٫ بهارلو٫ باصرى٫ و عرب). ايل نفر خمسه عموما در ناحيه گراش ساكن بوده و شمارشان به چند صد خانوار بالغ مىشود. در تركيب ايل ترك نفر در جنوب ايران٫ گروههاى كوچك عرب و لر نيز داخل شده است.
4- باصرى
ايل باصرى كه به لحاظ تبارى تركيبى از گروههاى لر٫ عرب و ترك مىباشد٫ نيز مانند ايل تركى نفر يكى از ايلات پنجگانه بئش اويماق (كنفدراسيون خمسه) جنوب ايران مىباشد. اين ايل محتملا از خراسان به اين ناحيه كوچ كرده است.
5-قشقايى
در دو سده گذشته چندين خانوار از گروههاى ترك قشقايى (همچنين ايلزاده بختيارى٫ ميش مست عرب …) به طائفه تبرى (مازندرانى) اليكايى ملحق شده اند. اين گروهها اكنون به لهجه اليكايى كه لهجه اى از زبان تبرى شمرده مىشود سخن مىگويند. منشا ايل اليكايي٫ اليكا است كه منطقه اي به همين نام در چالوس مىباشد. ييلاق آنها شامل ارتفاعات شمال گرمسار معروف به گيلور و مناطق ييلاقي فيروزكوه ،دماوند و پلور در استان تهران و قشلاق آنها حواشي كوير شرق و غرب گرمسار است .
6-كردهاي گرمسار شامل دو طايفه شادلو و قراچورلو مي باشد. اگر نه همه٫ حداقل بخشى از اين گروهها را تركهاى كرد شده تشكيل مىدهد. تاريخ استقرار آنها به سال ۱۰۰۶ ه ق كه حركت كردها از جنوب قفقاز (آذربايجان شمالى) به آذربايجان جنوبى و از آنجا به خوار و ورامين و از آنجا به خراسان انتقال يافته اند، ميرسد.
نگاهى به وضعيت تركهاى شهرستان گرمسار:
تركهاى ساكن در شهرستان گرمسار بخشى از خلق ترك آذرى با تاريخ و مذهب و زبان و تبار مشترك مىباشند. اينان هرچند در نزديكى شرقىترين مناطق آذربايجان جنوبى (يعنى مناطق ترك نشين غرب و جنوب استان تهران) قرار دارند به سبب دورى جغرافيايى از بدنه اصلى توده ترك در آذربايجان و خراسان بشدت از روند از دست دادن زبان مادرى و ملى خود تركى آسيب ديده اند. روند مسخ فرهنگ و هويت تركى و از دست دادن زبان ملى-مادرى تركى را سياست فارس سازى (فارسلاشديرما٫ تفريس) دولت٫ كه اضافتا سعى در تراشيدن و پررنگتر كردن هويت طائفه اى و جايگزين كردن اين هويت قبيله اى به جاى هويت ملى ترك براى گروههاى ايلى ترك ايران دارد تشديد كرده و باعث ايجاد بحران هويت براى گروههاى ترك سراسر ايران بويژه آنهايى كه در خارج آذربايجان ساكنند (مانند شمال خراسان و جنوب ايران) و يا تعلق طائفه اى دارند شده است.
در همين راستاست كه در تمام منابع رسمى و غيررسمى ايرانى-فارسى گروههاى ايلى و جغرافيايى ترك ايران مانند قشقايى ها و تركهاى خراسان هر كدام به شكل گروههاى منفرد٫ جدا و پراكنده ترك زبان و نه به شكل زير گروههاى خلق و مليت ترك معرفى مىشوند و بدين ترتيب سعى مىشود كه خلق ترك در ايران از يك مليت واحد و منسجم داراى اكثرُيت به دهها گروه مختلف پراكنده و جداى ترك زبان اقليت تبديل شود. به همين جهت است كه مىبايست هميشه و با اصرار تاكيد شود كه تمام گروههاى ترك ايران فارغ از استان محل سكونتشان و يا لهجه تركىشان ويا طائفه شان٫ همه بخشى از خلق و مليت ترك آذرى در ايران مىباشند. همچنين مىبايست تاكيد شود كه تركهاى ايران و آذربايجان و خراسان “ترك” اند نه “ترك زبان”. (منظور نژادپرستان وطنى از كاربرد تعبير تركزبانان براى خلق ترك٫ اين است كه گويا اين خلق اصلا فارس و آريايى بوده كه بعدها زبان خويش را به تركى تغيير داده است). در نتيجه اين سياستهاست كه اكثريت مطلق تركهاى شهرستان گرمسار نيز مانند بسيارى ديگر از تركهاى ايران زبان ملى و مادرى خود تركى٫ اين مهمترين عامل تشكل هويت ملى و مليت ترك خود را از دست داده و آغاز به تكلم به زبان فارسى نموده اند.
تركهاى استان سمنان و شهرستان گرمسار مانند ديگر تركهاى فارسستان در معرض خطر نابودى كامل آنهم در مدت زمان بسيار كوتاهى قرار دارند. تحصيل به زبان مادري خود زبان تركى در دوره ابتدائى مدارس و تاسيس كانال تلويزيونى سراسرى به زبان تركى براى جلوگيرى از تشديد بحران هويت قومي و عقب ماندگي مدنى و استحاله تركهاى گرمسار و ديگر تركهاى ايران در قوميت مسلط فارس ضرورى است.
گئرچه يه هو !!!

بازگشت به خویش

بازگشت به خويش
در ميان ملتي كه فرهنگ صحيح وتربيت كامل انتشار نيافته حس ملبت ومعاونت عمومي ناياب مي شود وافراد آن ملت نسبت به يكديگر ونسبت يه وطن خود لا قبد و بيگانه مي مانند . زيرا آن رابطه قومي وروحي كه آنها را به هم مربوط مي سازد در ميان نيست . در چنين ملتي ، وحدت سياسي ، غرور ملي ، حس وطن پرستي ، عواطف اجتماعي ، عشق معنوي ، روح شرافت وعظمت ملي مفقود مي باشدافراد چنين جامعه اي در ميهن خود غريبه هستند ومانند بيگا نگان به هم نگاه مي كنند وچون احساسات مشترك ، آمال ومقاصد مشترك ويكسان ندارند ، اگر كسي به شرافت وعزت نفس ملي آنها تجاوز بكند از ان متاثر نمي شود ووظيفه مقابله ومدافعه در خود حس نمي كنند كه اين اصل و واقعيت حفظ شده است ومتاسفانه جامعه وفرهنگ ما آذربايجان را تحت الشعاع قرار داده است .مليت ما آذربايجاني ترك است وآذربايجاني بودن همه چيز ماست ، افتخار ما ، شرافت ما ، عظمت ماست . اگر ما مليت را محور آمال واعمال خود قرار دهيم از « بي همه چيزي » خلاص شده داراي همه چيز خواهيم شدما ها پيش از هر چيز بايد آذربايجاني باشيم وآذربايجاني ناميده شويم .هويت انساني ما همان شخصيت فرهنگي ماست وهر كس وهر ملتي وهر قومي شخصيت فرهنگي خاص خودش را داشته باشد ملت و قوم توليد كننده است ، انديشه مي سازد ايمان ميسازد وحركت بسوي پيشرفت وتوسعه وتعالي را ميسر مي سازد .يكي از سياستهاي شئونيستي كه از دير باز در كشور ما رواج دارد اين است كه تركان بايد تبديل به موجوداتي هيچ وپوچ ، مصرف كننده ونيازمند گردند كه همه افتخارشان وهمه عظمتشان وهمه تجلي انسانيشان مصرف فرهنگي فارسي باشد بنابرين بايد همه افتخارات وارزشهاي ديگري كه اين ملت ونژاد به آن وابستگي دارند وبه آن تكيه مي كنند تخليه شوند واين حقيقت يعني تخليه از خويش ( اليناسيون ) واز بين بردن فرهنگ اصيل وحقيقي خويش ، كه تنها به وسيله آن ميتوانيم در مقابل ساير فرهنگها قرار گرفته ومقابله كنيم واز بحران هويت نجات يابيم . از ديگر سياستهاي خطرناكي كه شئونيستها به آن دست زده اند اين است كه نبايد فرهنگ وتاريخ وشخصيت ملل ترك را نفي كنند چون در اين حالت آنان دفاع مي كنند بلكه بايد كاري كرد كه آنان ايمان بياورند كه خودشان منفي ومعتقد باشند ، كه از نژاد دوم هستند وفارسها نسبت به آنان بر تري دارند واز سيستمهاي گوناگوني در اين جهت بهره گيريهاي فراواني كرده اند . وقتي ملت آذربايجان در اثر اين سياستها احساس كنند كه نژادش منحط است ، فرهنگش منحط است ، زيبا ييهايش ، شعرش ، نظام اجتماعي اش ، هنرش ، رجال ملي وتاريخي اش ، موسيقي اش ، افتخارات گذشته وتاريخش و… منحط وزشت است وهيچ چيز ندارد خود به خود احساس ننگ وشرمندگي مي كند ومتهم به نژاد پرست بودن مي كند وبراي اينكه همين اتهام ايجاد شده از او دفع شود دست به تظاهر ميزند ( آسيميلاسيون )كه بعد بگويد من از آن نژاد متهم نيستم ، از نوع تو هستم تظاهر ميكند به شباهت به او در زندگي ، در رفتار ، در ادا در آوردن ، در ژست گرفتن در …پس چه بايد كرد ؟؟؟؟ اينجاست كه مي گوييم به قول استاد فقيد دكتر علي شريعتي « بايد به خويش بر گرديم به خويشتن خويش » تظاهر را نگاه كنيد ، چقدر آدمهايي را ديده ايم كه سه يا چهار سال به شهرهاي فارس نشين وفارسي زبان رفته اند ولي با چه افتخاري مي گويند كه تركي يادشان رفته . كسي نيست به اينان بگويد تو كه اينقدر استعدادت زياد است كه زبان مادري خود را كه طي ساليان دراز ياد گرفته اي وبا آن بزرگ شده اي وانس گرفته اي در عرض چند سال فراموش مي كني ، پس چطور زبان ديگري رادر سه سال ياد گرفتي ؟ اين تظاهر براي چيست ؟ حال مي پرسيم چنين اشخاصي از چه چيزي مي ترسند ؟ پيداست از خودش ، او از خودش بيزار است واز هر كسي كه خودش منسوب به اوست ، واينجاست كه مساله بحران هويت مطرح مي گردد .مشكل روشنفكران وآگاهان جامعه ما خيلي بيشتر از آنچه كه فكر مي كنيم هست فرهنگ وتاريخ وزبان ما را مسخ كرده اند وراجع به آنها سابقه سوء ذهني وجود دارد كه كاش مسخ نمي شد وبه ما مي گفتند كه شما اصلا فرهنگ وادبيات وعرفان وتمدن و… نداريد تا روشنفكرانمان مي توانستند كشف كنند ونسل جوان جامعه را به طرف خويشتن اصيل خود باز گردانند اما حالا كه مي خواهيم از خويشتن حرف بزنيم بوي شك وترديد در چشمها واحساس ها وذهن ها مي وزد . به كدامين خويشتن خويش بر گرديم ؟ آيا به خويشتن مسخ شده اي كه به ما نشان داده اند ؟ اگر به خويشتن نژاديمان بر گرديم ، به راسيسم وفاشيسم وجاهليت قومي ونژادي دچار شده ايم واين يك بازگشت ارتجاعي است ، ما نمي خواهيم بگوييم كه شجاعت ، جوانمردي ، غيرت وشهامت نزد آذربايجا نيان است وبس ، بلكه مي خواهيم بگوييم تاريخمان نشان داده كه اين خصايص را داريم ، مي خواهيم بگوييم تاريخ وگذشته مان نشان داده كه خلق كننده فرهنگ ونبو غيم پس به خويشتني بر مي گرديم كه زنده است .آن خويشتني است كه بر اساس احساس عميق ارزشهاي معنوي وانساني وروح استعداد خود ماست كه در فطرت ما موجود است وجهل وبردگي از خويش ما را از آن غافل كرده وجلب شدن به ديگري آن را مجهول گذاشته است اما در عين حال هنوز زنده است وحيات وحركت دارد واز متن توده مي جوشد . آن خويشتن ، خويشتن فرهنگ ملي ماست . فرهنگي كه قدمت چندين هزار ساله دارد ، فرهنگي كه افتخارات وتمدن ونبوغ واستعداد هاي گوناگون در زمينه هاي مختلف را به صورت يك فرهنگ بزرگ با همه مشكلاتي كه داشته به جهان وجهانيان عرضه كرده . فرهنگي كه مادراني داشته كه ستارخانها و….را در دامن خود پرورش داده ، تكيه ما به همين خويشتن فرهنگي است وبازگشن به همين خويشتن را بايد شعار خود كنيم چرا كه پيروزي همواره در گرو ايمان به خويشتن خويش است آن شمع وآن عشق مليت ما يعني آذربايجانيت بايد باشد. بايد آن عشق سوزان كه در جلوه گاه روح آذربايجانيت هزاران سرها را گوي چوگان بلا ساخته وآن ايمان قلبي كه هزاران مرد را پاي كوبان ورقص كنان به پاي دار فرستاده امروز در نام مقدس آذربايجان تظاهر وتجلي بكنند. بايد هر اذربايجاني خود را سر مست باده روح پرور مليت سازد وبا يك پيشاني در خشان از شرافت ونجابت خاص آذربايجاني با ملل ومردم ديگر روبرو شود .بايد مادران آذربايجاني فرزندان خود را با شير حميت آذربايجاني بودن بپرورانند وبا يك غرور ملي واحساسات پاك وطن پرستي در دماغهاي حساس آنان جايگزين سازند بايد با سرئدهاي ملي ولاي لائي هاي مادرانه آنها را گوشزد كنند كه آنان براي حفظ شرافت آذربايجاني پرورش يافته اند واگر عشق مليت را در قلب خود نپرورند حق فرزندي را ادا نكرده اند چرا كه آذربايجان خاك ووطن مادرمان است .{ آنا وطن ويوردوموز دور آذربايجان } { ينه اؤزوموزه قاييتمالييق }

آذربایجان میللی مجلسی - غلیرضا میانالی

آذربايجان ملي مجلسي
ميانالي عليرضا( مظفر سعيد)
mailto:miyanali@yahoo.com
بيز اوّل ايشه باشلاديقدا چوْخ ساده بير صورتده آزادليغيميزي
تأمين ائتمك ايسته ييب، ايالت و ولايت انجمن لري شعاريني
ميدانا آتديق. تهران و اوْنون باشچيسي دئدي:- بير تئلگراف
اوْلماسين، مين تئلگراف اوْلسون، بيز بو حاقّي وئره بيلمه ريك.
بو مسخره آميز جاواب خالقيميزي بير قدم داها ايره لي گئديب
عملاً اؤز حاقّيني آلماغا، يعني مجلس ملّي و ملّي دولت ياراتماغا
وادار ائتدي.
سيد جعفر پيشه وري
اولي و قديم ملّتيميزين دولت چيليك تاريخينه معاصر دؤورده يئني مرحله كيمي داخيل اوْلان 1324- نجي ايلين 21 آذر گونو، آذربايجان ملّي مجلسي نين يارانماسي ايله باشلادي.
” 21 آذر“ حركاتي نين رهبري سيد جعفر پيشه وري ” آذربايجان“ – روزنامه سي نين 1324- نجي ايل نشر اوْلان 33-نجي ساييندا ملّي مجلسه سئچگي فرماني حاقّيندا يازيردي كي، سئچگي فرمانيني خالقيميز اؤزو صادر ائتمه ليدير. بيز انتخاباتي باشلامالي، اوْني دئموْكراتيك بير طرزده و بيطرفانه بير صورتده آخيرا يئتيرمه لي ييك. قوْي تهران مرتجعلري خالق طرفيندن سئچيلن وكيللريميزي قبول ائتمه سينلر، اوْندا بيزيم تكليفيميز معلوم دور.
ملّي اؤندر سيد جعفر پيشه وري نين اوْرتايا آتدغي بو دوشونجه، ايره لي سورولن بؤيوك خالق
كوْنقره سينده اؤز عكسيني تاپميشدي.
آذربايجان ملّي مجلسي نين ياراديلماسينا تشبث ائدن بؤيوك خالق كوْنقره سي ” آذربايجان مجلس ملي انتخاباتي دستوري“ آدي آلتيندا 1324- نجي ايلين 9- نجي آيي نين بيرينده 25 نمره لي اعلان نشر ائديب، اوْني آذربايجانين بوتون منطقه لرينده- شهر، قصبه و كندلرينده يايماغا باشلادي. اعلان 744 نفردن عبارت بؤيوك خالق كوْنقره سي نين نماينده لري طرفيندن سئچيلن آذربايجان ملّي هيئتي آدي ايله نشر اوْلدو.
21 آذر حركاتي نين نتيجه سي، دولتچي ليك عنعنه ميزين دئموْكراتيك فرماسي اوْلان آذربايجان ملّي مجلسي نين و آذربايجان ملّي حكومتي نين اساسيني قوْيان بؤيوك خالق كوْنقره سي بيرينجي نؤوبده اؤزونون يارانماسي ايله آذربايجاندا ايكي حاكميّت لي يي گونده مه گه تير ميشديسه، تهران حكومتي نين آذربايجاندان رد ائديلمه سي طلبيني سانكي نشر ائتدي يي بو اعلان لا نمايشه چيخارميشدي.
تاريخيميزده علامت دار حادثه كيمي هميشه ليك قالاجاق بو اعلان، بئله حاضيرلانميشدي:
آذربايجان مجلسي ملّي انتخاباتي دستوريبسم اله الرحمن الرحيم
بوتون آذربايجان خالقي نين ممثلي و اراده سي نين نماينده سي اوْلان 30 آبان 1324 تبريز شهرينده، شير خورشيد سالوْنوندا تشكيل اوْلونموش بؤيوك موسسلر مجلسي نين قرارينا گؤره بو گون آذر آيي نين ايكي سيندن باشلاييب همين آيين دؤردونه قدر بوتون آذربايجاندا مجلس ملّي انتخاباتي نين اعلانلاري نين انتشارينه دستور وئريلير.
انتخابات اعلا ني نين انتشاريندان اوچ گون سوْنرا بوتون آذربايجاندا اخذ آرا باشلانمالي و اوْن ايكي آذرده هر يئرده انتخابات خاتمه تاپماليدير.
آذربايجان ملّي هيئتي نين رئيسي- علي شبستري
دولتچي ليك عنعنعه ميزين يئني مرحله سي دئمك اوْلاركي، بو اعلانلا يارانماغا باشلاميشدي.بيرينجي اوْلاراق بؤيوك خالق كوْنقره سي نين قرارينا اساساً آذربايجان ملّي مجلسي نين ياراديلماسي اوچون 101 نفر ملّت وكيلي نين سئچيلمه سينه نظارت انجمني تشكيل اوْلدو.
ملّي- دئموكراتيك پرنسيپ لره داياناراق يئني باشلايان بو حركات آذربايجانين بوتون منطقه و طبقه لريني اؤزونده بيرلشديريردي. حتّي، بيرينجي نؤوبه ده نظارت انجمني نين تركيبي بوتون طبقه لرين نماينده لري طرفيندن تعيين اوْلدو. آذربايجان ملّي حكومتي نين عالي محكمه سي نين صدري زين العابدين قيامي نين شخصي آرشيوينده ساخلانان سندلره گؤره تجارتچي لردن: آقاي ديلمقاني، مصطفايي، مرتضي خوْيي و محمد نخجواني؛ علما لاردان: آقاي ميرزا محمد ثقه الاسلام، حاجي ميرزا خليل مجتهد، ميرزا حسن شكوهي، اعلم الهدا؛ اعيانلاردان: مجيدالملك، ناصرالوزرا، اسداله موْلوي، حاجي حميدالدوله، ابوالفتح مشيري، احمد بهادري؛ اكينچيلردن: مشهدي اصغر عمو زين الدين، مشهدي رضا مارالاني، صمصام نعمت آبادي، حاجي عظيم خادم ملّي؛ اصنافلاردان: اسماعيل كاغذچي، تهرانچي، حسين نوْبري، حسن زفيري؛ مالك لردن: صادرالملك رفيعي، فروغ، ميرزا جوادآقا مجتهدي، تقي موْلوي؛ معتمدين محلّي دن( آغ ساققاللا ردان)- آقاي پيشه وري، آقاي بادگان، شبستري، زين العابدين قيامي، كاظم هاشم نيا، فيض پور، محمد بي ريا، ولايي، اخگري، علي ماشينچي، حمزه قيزيل احمدي، ميرزا عباسعلي چرندابي نظارت انجمني نه سئچيلدي لر.
آذربايجان ملّي مجلسينه سئچيلن لرين و سئچي جي لرين بوتون ايش لرينه نظارت انجمني باشچيليق ائتمه يه باشلادي. نظارت انجمني نين ايش پرنسيپني اجرا اوچون اساس آپاريجي عضولر آشاغيداكي تركيبده نظارت انجمني عضولي يينه سئچيلن لر طرفيندن تعيين اوْلدو: زين العابدين قيامي- رئيس، حاجي محمدعلي مصطفايي- رئيس معاوني، ديلمقاني- كاتيب، حسين نوْبري- كاتيب، رفعي- كاتيب، فيضي پور- عضو، اعلم الهدا- عضو، حسن زفيري- عضو.
انجمنين كؤمكچي عضولري: صادق بادگان، جعفر اخگري. علي ماشينچي، مرتضي خوئي، ميرزا حسن شكوهي، مجيد الملك، ناصرالوزرا ، اسداله موْلوي، مشهدي عسگر عمو زين الدين و تقي موْلوي تعيين اوْلدولار.
قارشي دا دوران اساس مسئله ملّي مجلس سئچگيلرينده آذربايجانين بوتون شهر، قصبه و كندلرينه نظارت انجمني طرفيندن نماينده لرين گؤنده ريلمه سي ايدي.
تبريز اطرافي سئچگي منطقه لرينه گؤنده ريلن نماينده لر، زين العابدين قيامي نين شخصي آرشيوينده ساخلانان سندلره اساسا آشاغي داكي تركيب ده قرارا آليندي:
ارونق و انزاب- مير قاسم چشم آذر، قوروچاي- طالب پور، عجب شئر- مصيّب فيض اله زاده، هشتري- حسن جبارزاده، مهران رود- فتح اله رضازاده، اوجان عباس- بؤيوك آقا شترباني، آذر شهر- حسن نوْبري، سرد صحرا- نقي سهمان زاده، اسكي- مهدي جوديري؛ ديگر شهرلره ايسه آشاغيداكي لاري گؤسترمك اوْلار: مشكين شهر- عسگر خرم دل، اروميه- طلائي، قاراداغ- غلامحسين حبيب الهي، خالخال- صالح
فرج زاده، ماراغا- بورچالو، خوْي- هيلال ناصري، اردبيل- عنايت احمدزاده، زنگان- فهمي و قريشيان، ساراب و گرمه ري- علي شميده.
” 21 آذر “ حركاتي نين رهبري سيد جعفر پيشه وري ”مجلس ملي تشكيلي مناسبت ايله“ آدلي مقاله ده بئله يازير:
ملّتيميز چوْخ اوزون مدتدن بري اؤز ملّيتيني حس ائديب، آشكار و غير آشكار، عمدي و غير عمدي اوْلماق اوزره، زامان و مكانا گؤره اؤزونون آزادليق و مختاريتي يوْلوندا مبارزه آپارميشدي. ولي بونلارين هاميسي بو اوچ آي مدتينده آپاريلان مبارزه يه قطعا مساوي توتولا بيلمز. ايندي آذربايجانلي سريع بير صورتده آپاريلان سئچگيلر و اوْنلاردا بحث ائديلن مسئله لر واسطه سيله حقيقي بير خالق و تام معناسي ايله مدني و حساس بير ملّت مقامينا يئتيشميشدير.
”آذربايجان“ روزنامه سي نين 18 آذر 1324- نجي ايل، 74- نجي ساييندا چاپ اوْلان بو مقاله نين سوْنونو سيد جعفر پيشه وري بو جمله لرله سوْنا يئتيرير:
بيز گره ك اؤزوموزو ملّتيميزه و بوتون دنيا ملّت لرينه تانيديب، اؤلكه ميزي اداره ائتمه يه لايق اوْلدوغوموزو اثبات ائده ك؛ بونودا مجلس ملّيميزدن گؤزله ييريك.
” آذربايجان“ روزنانه سي نين هله 8 آذر 1324- نجي ايل، 66 - نجي ساييندا سيد جعفر پيشه وري داها آچيق و آيدين اوْلاراق” استعمارچيلارين تهديدي بيزي توتدوغوموز حاق يوْلوندان قايتارا بيلمز. يا اؤلوم، يا آزادليق، اوچونجو يوْل يوْخدور“ باشليقلي يازي سيندا، باشقا ملّت لرله مناسبت ده سانكي هانسي استقامتده جريان ائده جك يئني حركاتيميزين ماهيّتيني آچيقلا ييردي. بو دوشونجه دن ايره لي گلن موضوع نو سيد جعفر پيشه وري بئله قلمه آليردي:
بيز، هئچ بير قوْم و هئچ بير ملّت و هئچ بير جماعته دوشمن دئييليك. اؤزوموزه روا گؤردويوموز ياشاماق و ترقي ائتمك وسيله لريني اؤزگه لر اوچون ده روا گؤروب، بو گونه دك كيمسه نين ترقي و تعالي سينه مخالفت ائتمه ميشيك. حتّي تهران ارتجاعي حكومتي نين آزادليغيميز عليهينه ايشلتمكده اوْلدوغي خائنانه تدبير لري ده فارس ملّتي نين حسابينا يازماق ايسته ميريك.
ملي مجلسه سئچگيلرين باشلاماسي عرفه سنده، ملّتيميزين لياقتلي اوْغوللاري، قيزلاري آذربايجاندا يئني مرحله نين باشلانغيجيني اوْرتايا قوْيدوغو حالدا، ارتجاع قوّه لري نين تؤرتدي يي جنايت لر حاقيندا هئچ نه دئمه دن او حادثه لرين اوستوندن ساكتجه كئچمك اوْلماز. بورادا آستارا ساكني، 21 آذر حركاتي نين اشتراكچيسي محمد شمسي نين ” تاريخين بير واراغي“ آدلي يازيسيندان بير حصّه ني، او گون لرين تصويري كيمي تقديم ائتمك يئرينه دوشر؛ محمد شمسي اوگون لري خاطيرلاركن يازيرديكي، گوندن- گونه آرتان خالق حركاتي قارشي سيندا اؤزونو داها پيس حس ائدن ارتجاعي قوّه لر انقلاب حركاتي قارشي سيندا تاب گه تيرمك اوچون جدي تدبير لره و تشبث لره ال آتديلار. اوْنلار نه واسطه ايله اوْلور- السون آزادليق و دئموكراسي دوشمن لريني بير يئره توْپلاماق و بئله ليك له اؤز قوّه لريني متشكل لشديرمه يه چاليشيرديلار. بو ارتجاع قوّه لرينه رهبرليك ائتمك ايسه آستارا شهري نين سرحد رئيسي سرهنك علي ظهيرنيا يا تاپشيريلميشدي. او، انقلابي حركاتا قارشي مبارزه ده شهرت تاپميش آستارا كندلري نين غدار دوشمني و بؤيوك بير قولدور دسته سينه مالك اوْلان ضرغام ساساني و رشيدخان ساسانيدن استفاده ائتمك مقصدي ايله اوْنلاري اؤز يانينا چاغيردي. علي ظهيرنيا بو آداملاري سيلاحلانديرماق و اوْنلارين
واسطه سيله اردبيل ايله آستارا آراسيندا اساس ستراتژي اهميّتي اوْلان يوْلي توتماق و بئله ليك له ده ويلكيج فدائي لري ايله آستارا فدائي لري نين علاقه سيني كسمك نيّتينده ايدي. لاكين، آستارا فرقه تشكيلاتي دا بو سيردن آگاه ايدي. اوْ، دوشمنين فتنه كار فعاليّتيني ايزله يير و اوْنا قارشي عكس تدبيرلر گؤروردي.
محمد شمسي مقاله سيني بئله داوام ائدير: آستارا فرقه تشكيلاتي ياخشي بيليردي كي، خالق كوتله سي آراسيندا قولدور دسته سي كيمي شهرت تاپميش ساسانيلرين سيلاحلانمالاري نه اينكي انقلابين غلبه سيني لنگيده بيلر، حتّي بؤيوك قيرغينادا سبب اوْلار. اوْ نا گؤره ده هله ساساني خانلاري سيلاحلانمادان اوّل آستارا شهري نين فدايي لر طرفيندن توتولماسي اكثريتين رايني تشكيل ائديردي. نهايت 1324-نجي ايل آذر آيي نين 5- ي، گئجه، آستارا محلي كميته سي آستارادا اوْلان دولت قوّه لريني ترك سيلاح ائتمك قرارينا گلدي. كميته نين چاغريشينا اساسا آستارا فدايي لري خيردا- خيردا دسته لر حاليندا بيرله شه رك دولت اداره لريني محاصره يه آلديلار و مركزله آستارانين رابطه سيني كسديلر. همان گئجه ساعات 4- ده ويلگيج فدايي لري تئز بير زاماندا آستارا فدايي لري نين كؤ مه ينه گلدي لر. در حال نظميه، ژاندارم و قوْشون اداره لري آليندي. 2 ساعات دوام ائدن ووروشما نتيجه سينده دوشمن قوّه لريندن سرهنك علي ظهيرنيا، قوْشون وكيل باشيسي اسرافيل مرادي، نظميه وكيل باشيسي اسماعيل خان هاشمي و آژان توكّل اؤلدورلدو. ضرغام، رشيدخان، محمد خان ساساني و خانلار حسين توتولوب اؤز جزا لارينا چاتديلار. ووروشما زماني ويلگيج فدايي لريندن فاضل آدلي بير نفر شهيد اوْلدي؛ يازان محمد شمسي علاوه ائديركي، بئله ليك له آذر آيي نين 5- ده ايلك دفعه اوْلاراق آستارا اوزه رينده آزادليق بايراغي دالغا لانماغا باشلادي.
خاطرلاتماق لازيم ديركي، بئله بير اضطرابلي ووروشمالار داخيلينده آستارا اهاليسي آذر آيي نين 12-
سينه دك ملي مجلسه نماينده لرين سئچگيسيني ده كئچيرمه لي اوْلدو. آمّا بو وضعيتي هئچ ده تك آستارا اهاليسينه خاص ائتمك اوْلماز. آذربايجانين بوتون منطقه لرينده ارتجاع قوّه لري بونا بنزر حادثه لرين ياراديلماسينا جان آتير، فدائي لر طرفيندن ايسه گئت- گئده قارشيسي آلينيردي.
معاصر آذربايجان شاعيري مرحوم اسماعيل جعفرپور ” سلماسين آزاد ائديلمه سي“ خاطره يازيسيندا فدائي لرين موفقيّت الده ائتدي يي گون لره اشاره ائده رك يازيردي كي، 1324- نجي ايل آذر آيي نين 17- سي ايدي. گئجه اؤز قارا چادريني سلماس شهري نين اوزه رينه چكميشدي. لاكين، سمادا اوْيناشان قارا بولودلارين آراسيندان باش قالديران آي اؤز ايتي شعاع لاري ايله آرابير ظولمتين باغريني ده ليردي.
پوْليس و ژاندارم اداره لري اؤز قوّه لريني بير يئره توْپلاياراق دؤرد ديوارين آراسيندا اؤزلريني انقلاب سئليندن قوْروماق اوچون سنگر دوزه لديب مسلسل لري آتش اوچون حاضيرلاميشديلار. اسماعيل
جعفر پور يارانميش وضعيّتي تصوير ائده رك يازيركي، سلماس محلي كميته سي نين قراري نين
اجراسي نين سوْن دقيقه لري ياخينلاشيردي. فدائي باشچيلاري نين بيرلشميش اجلاسي بير نئچه يوْلداشي قطعي تكليف اوچون ژاندارم رئيسي سروان جمهوري نين يانينا گؤندردي.
ائلچي لر سارسيلماز بير اراده ايله، تپه دن ديرناغا قدر سيلاحا ساريلميش ژاندارم دسته سي نين ايچه ريسينه گئده رك سلماس كميته سي نين سوْن قراريني ژاندارم رئيسينه چاتديرديلار. ژاندارم رئيسي سروان جمهوري اؤز مسئول افسرلري ايله 10 دقيقه گيزلي مصلحتلشديكدن سوْنرا سلماس كميته سي نين
ائلچي لرينه بئله جاواب وئردي:- بيز، سيزين تكليفي نيز له راضي ييق، آنجاق بير شرطله كي، كئچميش حسابلاري بيزدن چكمه يه سينيز. بيزه اجازه وئره سينيز كي، بورادان سلامت چيخيب گئده ك. سلماس كميته سي نين ائلچي لري اوْنلارين دئديكلريني هيئته چاتديرديقدان سوْنرا همن گون ساعات 12- ده سلماس نظميه و ژاندارمري دسته لري فدائي قوّه لري طرفيندن خلع سيلاح اوْلدولار.
ج. خداداد زاده ” قوْشون تسليم اوْلدو“- آدلي خاطره يازيسيندا بئله يازير:1324- نجي ايلين دئكابر آيي ايدي. اردبيل سرباز خاناسيندان قاچان سرباز لارين سايي گئتديكجه آرتديغي اوچون فرماندهليك
سرباز خانا نين اطرافيندا كئشيكچي لر قوْيموشدو. تيپ فرماندهي نين معاوني نايب سرهنگ منصوري محوطه ني گزه رك دوزه لديلميش ”استحكاملاري“ تئز- تئز يوْخلاييردي. لاكين،بوتون بونلارا باخماياراق سربازلار يئنه ده قاچير، اؤزلري ايله برابر سيلاح آپاريب كندلرده و شهرلرده فدائي دسته لرينه قوْشولوردولار.
وضعيّت گئتديكجه جدي له شيردي. شهرده آرتيق بير چوْخ اداره فدائي لر طرفيندن توتولموشدو. اردبيل قارنيزوني ايله تهران آراسيندا بي سيم رابطه سي كه سيلميشدي.
خدادادزاده علاوه ائديركي، تهران حكومتي تهران راديوسونون واسطه سي ايله اردبيل قارنيزوني فرماندهينه رمزله امرلر وئريردي. من او زامان سرباز ايديم،- يازان خدادادزاده خاطره يازيسيني بئله داوام ائدير: اردبيلده يئرله شن 9- نجي تيپين فرماندهي سرهنگ ظريف سربازخانانين حيه طينه گله رك سربازلارين قارشي سيندا طمطراقلي بير نطق سؤيله ديكدن سوْنرا دئدي:- بيز شاهنشاهين جان نثارلاري ييق. فدائي لر بير عده آياغي چاريقلي كندلي لر و آجلاردان عبارتدير.بيز بير نئچه گون عرضينده اوْنلارين تشكيلا تلاريني داغيتمالي و اؤزلريني حبسه آلمالي ييق. مركزدن بيزه كؤمك گله جكدير.
مرتجع لرين بوتون بو هاي- كويو معناسيزايدي. آذربايجان خالقي اؤز آزادليغي اوغروندا آياغا قالخميشدي. همين گون اردبيل ژاندارم اداره سي توتولدو. بير نئچه گوندن سوْنرا ايسه اردبيل تيپي ده فدائي لره تسليم اوْلدو. اوتاقدان چيخاركن پيلله كانين يانيندا بير صحنه نظريمي جلب ائتدي. باخديقدا بير نفر فدائي نين قارشي سيندا بير افسرين آغلاييب يالوارديغيني گؤردوم. ايندي او، آياغي چاريقلي بير كندلي نين قاباغيندا آغلاياراق يالواريردي كي، اوْنو اؤلدورمه سين لر. فدائي كندلي جاواب وئردي:- قوْرخما، جلادليق يالنيز سيزه ياراشير؛ سيلاحيني تحويل وئر، اؤزون ايسه آزادسان. سوْنرا معلوم اوْلدوكي، شاهنشاهين جان نثارلاري اوْلان سرهنگ ظريف و اوْنون ال آلتيلاري گئجه ايكن قادين پالتاري گئييب اردبيلدن قاچميشلار.
ا.كريمي ايسه 18 آذر گئجه سي ايله باغلي اردبيل ولايتيندن ماراقلي بير خاطره يازي تقديم ائدير.
ا. كريمي نين قلمه آلديغي خاطره يازي بئله آدلانير: ”اوْغرولاردان خلاص اوْلدوق!“ او، ژاندارملارين سوْيغونچولوغوندان نمونه لر گؤسته ريب يازيركي، ره زي ژاندارم پوْستونون رئيسي صومي گئجه لر سيلاحلي ژاندارملاري امير اصلان به يين آداملارينا قوْشاراق كندلي لرين ائويني و ماليني چاپماغا گؤنده رير، گوندوز ايسه همين سوْيغونچو ژاندارملار گئجه ائتديكلري جنايتين تحقيقات مأموري اوْلوب باشقا يوْل ايله كندلي لري سوْيوردولار. كريمي او گون لرده باش وئرميش باشقا بير نئچه حادثه ني شرح ائتديكدن سوْنرا خاطره يازيسيني بئله داوام ائدير: اردبيل ولايتي كميته سي نين گؤسته ريشي ايله 18 آذر گئجه سي ره زي ژاندارم اداره سي فدائي لر طرفيندن گؤتورولمه لي ايدي؛ چونكي امير اصلان به ي اوْرايا قوّه توْپلاييردي. آغير قار و سوْيوق اوْلماسينا باخماياراق جعبه دار، امير و سامان فدائي دسته لري ره زي ژاندارملاريني محاصره ائديب دؤرد ساعات آتيشمادان سوْنرا اوْنلاري تسليم اوْلماغا مجبور ائتدي لر. لاكين ژاندارم رئيسي صومي تاپيلمادي. بير آز سوْنرا ژاندارم رئيسي سامان آلتيندان تاپيلدي و جاماعتين
قارشي سينا گه تيريلدي. بو زامان فدائي دسته سي نين ايچه ريسينده اوْلان اژدر دئدي:- بيز هم گئجه اوْغرولاريندان، هم ده گوندوز اوْغرولاريندان خلاص اوْلدوق.
تهران حكومتي مأمورلاري ايله بيرليكده نئچه ايللردن بري آذربايجان توْرپاقلاريندا قدّارليقلا حكمرانليق ائدن ييرتجي خانلارين جنايت لري سوْنا چاتيردي. 2- دئكابر 1945- نجي ايلده نشر اوْلان، آذربايجان دئموكرات فرقه سي نين اوْرقاني ” آذربايجان“ روزنامه سينده ”بؤيوك بير مژده“ آدلي اعلان درج اوْلموشدو. او اعلاني ملي مجلس سئچگي لري ايله باغلي اوْلان سندلي فاكت كيمي گؤسترمك اوْلار:
بؤيوك بير مژده
آذربايجان مجلس ملّي انتخاباتي آذر- آيي نين 6- سيندا باشلاييب همان آيين 10- دا موفقيّت له خالقيميزين نفعينه قوردتاردي. يعني بئش گون مدّتينده فقط تبريز اهاليسي آذربايجان مجلس ملي وكيللرينه 23801 راي وئرميشدير. بو موفقيّت دوشمن لريميزه بير ضربه و بوتون آزاديخواهلارا و آذربايجانين سعادتين ، آزادليغين، ملّي مختاريتني ايسته ين خالقيميزا افتخارلي بير موفقيّتدير.
ملّي- آزادليق و دئموْكراتيك حركاتيميزين رهبري، سيد جعفر پيشه وري ايله بيرليكده رضا شاه زندانلاريندا، 11 ايل سياسي حبس چكميش ممي دهقان ”21 آذر“ گئجه سي ايله باغلي خاطره يازيسيني بئله قلمه آلير:
21 آذر گئجه سي ايدي. تبريزده بؤيوك جانلانما و هيجان واريدي. فدائي دسته لري بوتون ناحيه لري توتموشدولار. حتّي ژاندارملاردا تسليم اولْموشدولار. هامي سرتيپ درخشاني ايله باشلانان مذاكره نين نتيجه سيني گؤزله ييردي. همين گون سيد جعفر پيشه وري بوتون فرقه كادرلاريني و ملّي مجلس دئپوتاتلاريني ساعات 6 - يا مركزي كميته يه دعوت ائتميشدي. سيد جعفر پيشه وري تريبونانين آرخاسينا كئچيب سرتيپ درخشاني ايله آپاريلان مذاكره ني شرح وئره رك گؤستردي كي، بيز چاليشيريق ايش صلح يوْلي ايله، قارداش قاني تؤكولمه دن حل اوْلسون. لاكين سرتيپ درخشاني تسليم اوْلماديقدا فدائي لريميز اوْنلاري تسليم اوْلماغا مجبور ائده جك لر. اوناگؤره ده هامي سيلاحا ساريلمالي و معين اوْلونموش يئرده مبارزه يه حاضير اوْلمالي ديرلار. اجلاس دا حاضير اوْلانلارين هاميسي پيشه وري نين سيلاحا ساريلماق شعاريني سئوينجله آلقيشلاديلار و هامي سيلاح آلماق اوچون گؤسته ريلن يئره طرف يوْلا دوشدو. من ده شئشگيلانا، يعني تحويل آلينمش ژاندارم اداره سينه گلديم. من ائله تصور ائديردم كي، بورايا سيلاح آلماق اوچون گلن لرين بيرينجيسي اوْلاجاغام. حه يه طه داخيل اوْلدوقدا گؤردوم كي، مندن چوْخ- چوْخ قاباق گلن لر واردير. اونْلار سيلاح آلماقدان اؤتري نؤوبه يه دورموشدولار. من بير ساعاتا كيمي دايانمالي اوْلدوم. نهايت نؤوبه منه چاتدي. من ده بير بيرنوْو ، بير قدر فشنگ آليب بيرينجي ناحيه يه گلديم.
ممي دهقان خاطره سيني بو جمله لرله داوام ائديركي، بيرينجي ناحيه ائله دوْغوردن دا بيزيمله نظامي لر آراسيندا اوْلان بيرينجي سنگر حساب اوْلوردو. بيزدن او طرفه آماده گاه ايدي. او، علاوه ائديركي، هامي صبيرسيزليكله واختي گؤزله ييردي. سرتيپ درخشاني ايله مذاكره آپاران يوْلدشلاردان هر ياريم ساعاتدان بير ماشينلا گليب كئچيرديلر و بيزه معلومات وئريرديلر. نهايت، ساعات 3 – ده سرتيپ درخشاني نين تسليم اوْلماسي خبري بيزه چاتدي. ممي دهقان 21 آذرين گئجه سي خاطره سيني قارشيدان گلن گونون
سحري ايله دويونله يه رك بئله قورتارير: همن گون سحر تئزدن فدائي لرين گولّه آتا- آتا داغدان ائنمه لري ايندي ده منيم گؤزلريمين اؤنونده جانلانماقدادير.
اكينجي دنيا محاربه سينده روس قوْشونلاري نين آذربايجاني اشغال ائتمه سيندن 13 گون سوْنرا بينؤوره سي قوْيولان ”آذربايجان جمعيّتي“-نين ياراديجي لاريندان و جمعيّتين اوْرقاني ” آذربايجان“ روزنامه سي نين رئداكتورو اسماعيل شمس 1324- نجي ايلده ياراديلان ملّي مجلسين اوْرقاني ” آزاد ملّت“ روزنامه سي نين رئداكتورو كيمي فعاليّت ائديردي. او، تبريز اهاليسي طرفيندن ملي مجلسه ملت وكيلي سئچيلميشدي؛ حال حاضيردا ”21 آذر“ تشكيلاتي نين اداره هيئتي نين عضودور. او ” 21 آذر“ تشكيلاتي نين اوْرقاني، ”21 آذر“ ژورنالي نين 2000- نجي ايل، 9- نجي ساييندا ”21 آذر حركاتي اؤلمزدير“ آدلي مقاله سينده يازيردي:
21 آذر گوني ايرانين بير سيرا مطبوعات نماينده لري، اوجمله دن ”ايران“ قزئتي نين رئداكتوْرو جهانگير تفضلي،” نجات ايران“ قزئتي- رئداكتوْرو فروزش، ”رهبر“ قزئتي رئداكتوْرو بزرگ علوي، ”فرمان“ قزئتي نين رئداكتوْرو عباس شاهنده و مخبرلر- محمود هوْرموْز، اسماعيل پوروالي وساير آذربايجانا گلميش و ايران قزئت لرينده 21 آذر حاقيندا اؤز فيكير لريني يازميشلار. اسماعيل شمس علاوه ائدير:
اسماعيل پوروالي، دوْستي محمود تفضّلي يه مكتوبوندا 21 آذر حركاتي حاقيندا يازيركي، محمودجان، تبريزده بوگون مشاهده ائتدي ييم وضعيّتي تصوير ائتمك منيم اوچون چتيندير. بير چوْخ شئي لر وارديركي، يازماق و دئمك له اوْنلاري گؤسترمك اوْلماز. اوْنلاري تصوير ائتمك اوچون رساملاردان، موسيقي شناسلاردان و شاعيرلردن يارديم آلماق لازيمدير. چونكي بو گون تبريزين صاف فضاسي آلتيندا جانلانان حسّيات، دؤيونن اوره ك لر، كيشي و قادين لاري بوروموش هيجان دالغاسي، تبريزين يئني بير رنگه بوْيانماسي، بونلارين هاميسي يوزلر و مين لرله نغمه لرين يارانماسينا، رسامليق تابلولاري نين حاضيرلانماسينا و ميليونلارلا شعرلرين قوْشولماسينا زمين يارادير.من اينانيرام كي، بو عزيز تبريزده اوْلان قاينار، هيجانلي باشلارين ايچه ريسيندن بؤيوك رساملار، شاعيرلر و موسيقي شناسلار چيخاجاق…
آذربايجان ملي مجلسي نين يارانماسي و فعا ليتي ملتيميزين اوزون ايللردن بري ارتجاع قوّه لرينه قارشي ملي استقلاليّت و ان باشليجاسي سياسي حاكميّت اوغروندا آپارديغي مبارزه لرين نتيجه سي كيمي اوْرتايا چيخميشدي.
” آذربايجان“ روزنامه سي 1325 – نجي ايل 25 ارديبهشت 199- نجي ساييندا، سيد جعفر پيشه وري نين آذربايجان خالقي نين صلاحيتدار شخصيت لري نين كوْنفراسيندا كي بياناتي چاپ ائتميشدير؛ سيد جعفر پيشه وري بو كوْنفرانسينداكي چيخيشيندا ”21 آذر “ گوني ايله باغلي خاطره سيني مجلس اشتراكچي لارينا بئله تقديم ائدير:
او گون بوتون خالق،- ايستر شهرلر، ايستر سه كندلريميزده آياغا قاخميشدي، تام معناسي ايله نهضت عمومي، تام معناسي ايله ملي قيام و ملي حركت وجودا گلميشدي.
” وطن يولوندا“ قزئتي نين 1945- نجي ايل دئكابرين 14- دي (1324- نجي ايل، 23 آذر) نشر اوْلان 145(348)- نجي ساييندا قزئتين بيرينجي صحيفه سينه چيخاريلميش اوْرتا ستوندا ملي مجلسين آچيليشي ايله باغلي، آشاغيداكي معلومات درج اؤلموشدو:
آذربايجان ملي مجلسي
دئكابرين 12 – سينده تبريزين ”ديده بان“ سينماسي بناسيندا آذربايجان ملي مجلسي آچيلميشدي. مجلس ده وكيللرين 75 نفري اشتراك ائتميشدير. مجلسي قوْجامان وكيللردن آقاي نظام الدوله رفيعي آچميشدير.
مجلس داخلي نظامنامه ني تصديق ائتديكدن سوْنرا دائمي هيئت رئيسي سئچمه يه باشلاميشدير. مخفي راي وئرمك يوْلي ايله مجلس رئيسي وظيفه سينه آقاي شبستري ،رئيس معاونلري وظيفه سينه آقاي رفيعي، آقاي بادگان و آقاي جوْدت، مجلس كاتب لري وظيفه سينه آقاي محمد عظيمي و آقاي مير رحيم ولايي، هيئت رئيسه عضولي يينه آقاي ديلمقاني، آقاي مرادعلي تيموري و آقاي اصغر ديبائيان سئچيلدي لر.
” وطن يوْلوندا“ قزئتي نين درج ائتديي بومعلوماتا سئچيلن لرين مجلس ده فعاليت مدتي نين 2 ايل اوْلماسيني دا قيد ائتمك يئرينه دوشر.
اسماعيل شمس ” 21 آذر گونو“- آدلي خاطره يازيسيني ايسه بئله باشلا ميشدي: ايران دولتي 1945 – نجي ايل آذر آيي نين 7- ده تهراندان طياره ايله سهام السلطنه بياتيني تبريزه استاندار گؤندردي. اوْني آنجاق بيرنئچه اداره رئيسي قارشيلادي. نه يئرلي اهالي دن، نه ده فرقه دن اوْني قارشيلايان اوْلمادي. سهام السلطنه 12 آذرده اعلان ائده رك ، اؤزونو وطن پرور و آذربايجان خالقي نين دوْستو كيمي تانيتديريب، فرقه باشچيلاري ايله مذاكره لر آپارماغا حاضير اوْلدوغوني بيلديردي. نهايت، سهام السلطنه نين اصراري ايله ذوكا الدوله نين ائوينده فرقه باشچي لاري ايله اوْنون گؤروشو اولدو.
مذاكره ده سهام السلطنه ايران دولتي نين فيكيرلريني تكرار ائده رك، آذربايجانين ايكي پرنسيپال طلبيني- آنا ديلي نين رسمي تانينماسيني و آذربايجانين مختاريتيني رد ائتدي. بئله ليك له ده مذاكره لر نتيجه سيز بيتدي.
اسماعيل شمس مقاله سي نين آرديني بئله داوام ائدير: 21 آذر گوني آذربايجان تاريخينده گؤرونمه ميش تاريخي بير گون اوْلدي. همين گون تبريزين كوچه و ميدانلاريندا شنليك لر تشكيل ائديلميشدي. تبريزده اهالي، صنفيندن آسيلي اوْلماياراق، بوشن ليك ده اشتراك ائتمك اوچون كوچه لره چيخميشدي. ديگر شهرلردن گلميش فدائي دسته لري تبريزين اطرافيندا و داخلينده امين- آمانليغي قوْروماغا و نظام- انتظامي
بر پا ائتمه يه نظارت ائديردي. من 21 آذر گوني ” آذربايجان“ قزئتي رئداكسياسيندا ساعات 8- دن 9- زا دك تبريزدن و ديگر شهرلردن گلن خبرلري آليرديم؛- يازان اسماعيل شمس علاوه ائديري كي، ساعات 9- دا آذربايجان ملي مجلسي نين ايلك اجلاسيني، ياشجا هاميدان ان بؤيوك اوْلان محمد تقي رفعي( نظام الدوله) اؤز چيخيشي ايله آچدي.
اسماعيل شمس ملّي مجلسيين ايلك اجلاسيندا گئدن مسئله لري كانكرئت جمله لرله شرح ائتديكدن سوْنرا يازيركي، مذاكره لر بيتديكدن سوْنرا دكتر جاويدو ايلهامي يه تاپشيريلدي كي، تهراندان گؤنده ريلميش استاندار سهام السلطنه يه آذربايجان ملي مجلسي نين تشكيلين و اوْنون تهرانا قاييتمالي اوْلدوغوني بيلديرسينلر. سهام السلطنه 22 آذرده تبريزي ترك ائديب تهرانا قاييتدي. بئله ليك له خالق حاكميتي نين اوْرقاني، ملي مجلس بيرينجي ايشيني گؤرمه يه باشلادي.
ملّي مجلسين نظامنامه سينه اساسا مجلسين داخيلي قورولوشو دا آشاغيداكي شه كيل ده معين ائديلدي:
1- مجلسين عمومي ييغينجاغي( اجلاسلار)
2- مجلسين رياست هيئتي
3- مجلسين داخلي كوْمسيونلاري
4- آغ ساققالار شوراسي
آذربايجان ملي مجلسي نين قورولوشو، اوْنون عالي حاكميت اوْرقاني كيمي فعاليّتينه اويغون گلمك له برابر بوتون مسئله لرين قانون وئريجي ليك يوْلي ايله دوزگون حل ائديلمه سينه امكان وئريردي.
دئموْكراتيك بير اوْرقان كيمي فعاليته باشلايان ملي مجلسين اساس فعاليت فوْرمي و كيللرين عمومي
جلسه سيندن عبارت ايدي.
”21 آذر“ تشكيلاتي نين نشر ائتدي يي”تبريز 21 آذر حركاتيندا“- آدلي كتابدا جعفر اخگري نين ”سعادتلي گونلر“ آدلي بير خاطره يازيسي چاپ اوْموشدور. جعفر اخگري 21 آذر گوني حاقيندا خاطره يازيسيندا بئله يازير:
آذربايجان خالقي نين اراده سيني تمثيل ائدن ملي مجلس رسمي صورتده افتتاح ائديليب ايشه باشلادي.
پيشه وري ملي حكومتين وزيرلريني مجلسه معرفليك ائدندن سوْنرا نماينده لرده حكومتيميزه و خالقا صادق قالاجاقلاري حاقيندا آند ايچيرديلر. تصادفا نؤوبه منه چاتاندا تريبونون مقابلينده سؤزه باشلاركن ايكي نفر مجلسه وارد اوْلوب، آذربايجان ژاندارم اداره سي نين بوتون ژاندارم قوّه لري ايله دانيشيق سيز تسليم اوْلدرغوني خبر وئرديلر. بو غلبه خبري مجلس نماينده لري نين بؤيوك روح يوكسكلي يينه سبب اوْلدي.
جعفر اخگري مقاله سيني بئله سوْنا يئتيردير: بو هيجانلي دقيقه لر و سئوينجدن دوْغان اوره ك دؤيونتولري عؤمرومده هئچ واخت ياديمدان چيخماز.
آذربايجان ملي مجلسي نين جلسه لري آچيق و هم ده قاپالي آپاريلماسي نظرده توتولموشدو.
آچيق آپاريلان جلسه لرده بوتون نماينده لر، اجتماعي تشكيلاتلارين رهبر لري، ديپلوْماتيك نماينده لر، مطبوعات نماينده لري و باشقالاري، قاپالي جلسه لرده ايسه آنجاق ملّت وكيللري، وزير لر و اوْنلارين معاونلري نين اشتراكي نظرده آلينميشدي.
مجلسين داخيلي كوْمسيونلاري، خالق قوْشونلاري ايشلري اوزره، ماليه ايشلري و عدليه ايشلري اوزره ياراديلميشدي.
مجلس وكيللري نين دائمي كومسيونلارا سئچيلمه سي، اوْنلارين فعاليّتي نين مهم حصّه لريندن بيري ايدي.
ملي مجلسين قارشي سيندا دوران اقتصادي، مدني و سياسي مسئله لرين حلينده مجلسه كؤمك ائدن و اوْنون اوْرقانلاري ساييلان بو كوْمسيونلار مجلس قارشي سيندا و اجلاسلار آراسينداكي مدتده مجلس صدري قارشي سيندا مسئول ايدي لر.
آذربايجان ملي مجلسي ايله باغلي علمي ايش اوزره تدقيقاتچي عالم ميرزه زاده سلطان اؤزونون ”آذربايجان ملي مجلسي“ آدلي مقاله سينده ملي مجلسين رياست هيئتي نين صلاحيّتيني آشاغيداكي قروپلارا بؤلمك اوْلار يازير:
الف- آذربايجان ملي مجلسي نين تشكيلي و فعاليتي ساحه سينده ملي مجلسي بوراخماق و يئني سئچگي لر تعيين ائتمك، مجلسين اجلاسيه لريني چاغيرماق.
ب‌- ملي مجلسين صلاحيّتي ايله علاقه دار اوْلان وظيفه لر ساحه سينده، ملي مجلس طرفيندن قبول اوْلموش قانونلاري نشر ائتديرمك و لازيم گلديكده اوْنلاري ايضاح ائتمك، حكومتين تقديم ائتدي يي قانون لايحه لريني قبول ائديب، بو قرار و سر انجام لاري قانونا موافق اوْلماديقدا لغو ائتمك، مجلسين مذاكره سينه تقديم ائتمك، ملي مجلسين اجلاسيه لري آراسينداكي مدتده آيري- آيري وزيرلري ايشدن آزاد و يا خود وظيفه يه تعيين ائتمك، آذربايجانين دئموْكراتيك دولتي نين اوْردئن و مداللاريني تأسيس ائتمك، خالقين ان لياقتلي اوْغول و قيزلاريني اوْردئن و مداللارلا تلطيف ائتمك.
بونلاردان علاوه رياست هيئتي بير سيرا مسئله لر اوزره قانونلاردا وئره بيلردي. مثلا املاك مصادره سي اوزره، خالق تصرفاتي برنامه سي و دولت بودجه سي اوزره قانونلار قبول ائديردي. رياست هيئتي ملي مجلسين بوتون اداره ايشلريني منتظم صورتده آپاريردي و اوْنون بودجه سيني تنظيم ائديردي.
ملي مجلسين ياراديلماسي ايله علاقه دار، ملي حكومتين باش ناظري، سيد جعفر پيشه وري ”آذربايجان“ روزنامه سي نين 1324-نجي ايل 109- نجي ساييندا ملي مجلسه ملت وكيللري نين سئچيلمه سي ايله علاقه دار اوْلاراق يازيردي كي، بيزيم اوچون آيري بير يوْل يوْخ ايدي. تهرانسيز اؤز توتدوغوموز ايشي آخيرا يئتيرمه لي، اؤز ملي آزادليغيميزي تأمين ائتمه لييديك. اوْنون اوچون جاوابا منتظر اوْلمادان اوچونجو بؤيوك قدمي گؤتوروب مجلس ملي انتخاباتيني باشلاديق. بوفرقه و ملّت اوچون بؤيوك امتحانايدي. بو امتحاندان فرقه و خالقيميز باشي اوجا چيخدي. تهديد و تطميع اوْلمادان كئچيريلن مجلس سئچگي لرينده مدتين آزليغي و فرقه نين حاضيرليق واختي اوْلماديغينا باخماياراق، يوزمين لر له اهالي شركت ائتدي. راي وئرن لرين سايي بعضي يئرلرده يوز قات قاباقكي سئچگيلردن آرتيق اوْلدي.
ايندي يه دك ايراندا فعاليت گؤسته رن مجلس لردن كؤكلي صورتده فرقلي اوْلان آذربايجان ملي مجلسي دئموْكراتيك و ترقي پرور قوّه لرين سياسي حاكميتيني حياتا كئچيرمه يه باشلاميشدي.
ملي اؤندر سيد جعفر پيشه وري نين دوشونجه سينه داياراق يئني يارانميش ملي آزادليق و دئموْكراتيا اوغروندا مبارزه پروسئسينده ملي مجلسين يارانماسي مسئله سي دؤورون طلب لرينه مناسب دئموْكراتيك بير قورولوش ياراتماق طلبيني ايره لي سوروردو.
” آذربايجان“ روزنامه سي نين 109- نجي ساييندا سيد جعفر پيشه وري حركاتين ماهيّتيني آچيقلاياراق آيدين شه كيل ده ايضاح ائديردي كي، باشلاديغيميز بؤيوك حركتين ملي رنگ و ملي خاصيّتني
ده ييشديرمك ايسته ين لر، خالقيميزين سيلاحيني اليندن آلماغا چاليشيرلار.
ميرزه زاده سلطان ” ملي دئموكراتيك قورولوش اوغروندا“ آدلي مقاله سينده يازيركي، آذربايجان دا ملي دئموْكراتيك قورولوش يارانماسي اؤلكه ده شاهليق اصول اداره سي نين لغو ائديلمه سينده مهم روْل اوْينادي و خالق دئموْكراتيك دولتين فعاليتي نين باشلانغيجيني قوْيدو. بو هر شئيدن اوّل اؤزونون حقوقي ايفاده سيني خالق كوةنقره سي نين نشر ائتدي يي مترقي سئچگي قانونو اساسيندا گئنيش خالق كوتله لري طرفيندن سئچيلميش ملّي مجلسيميزين قانون وئريجي ليك فعا ليتينده تاپدي. يئني يارانميش ملي مجلسين بيرينجي اجلاسي نين گونده لي يينه داخيل اوْلان اشاغيداكي مسئله لر قوْيولدوغونو يازان ميرزه زاده سلطان، ” آذربايجان ملي مجلسي“ آدلي مقاله سينده بو موضوع لاري ترتيب له بئله قيد ائدير:
1- ملي مجلسين ماندات كومسيونونون سئچيلمه سي
2- مجلسين داخيلي نظامنامه سي نين تصديقي
3- مجلسين داخلي كوْمسيونلاري نين سئچيلمه سي
4- مجلسين رياست هيئتي نين سئچيلمه سي
5- حكومتين( وزير لر شوراسي نين) ياراديلماسي
ميرزه زاده سلطان مقاله سيني آشاغيداكي موضوع لارلا دوام ائدير : ملي مجلس دئموْكراتيك ايش قايداسي ايله ايشله ييردي. مجلسين اجلاسيه سي اوْنون بلا واسطه فعاليت فورومو اوْلوب نماينده لرين عمومي اجلاسيندان عبارت ايدي. ملي مجلسين اجلاسيه لري اوْنون رياست هيئتي طرفيندن ايلده 4 دفعه چاغيريليردي. نؤوبه دن كنار اجلاسيه لر ايسه مجلسين نماينده لريندن 11 نفرين يازيلي طلبي ايله رياست هيئتي طرفيندن چاغيريلا بيلردي. اجلاسيه لرين اوچ آيدان بير كئچيريلمه سي بلاواسطه قانون وئريجي لي يه ، اداره چي ليك اوْرقانلاري نين فعاليّتينه، قانونلارين اجرأ ائديلمه سينه، نظارت ائتمه يه مجلسه امكان وئريردي.
آذربايجان ملي مجلسي ، ايران مجلسيندن فرقلي اوْلاراق نماينده لرين ياريسيندان چوْخو اوْنون
اجلاسيه لرينده حاضير اوْلدوقدا اؤز ايشينه باشلاييردي.
ميرزه زاده سلطان مقاله نين باشقا حصه سينده ملي مجلسين صلاحيّتينه داخيل اوْلان بير نئچه اؤنملي
مسئله يه ده توْخونورو يازير: آذربايجان ملي مجلسي اؤزونون بير ينجي اجلاسيه سينده مجلس نماينده لريندن ماليه ايشلري و خالق قوْشونلاري ايشلري اوزره ايكي دائمي كوْمسيون سئچدي. بو كوْمسيونلار مجلسين صلاحيّت مدّتي عرضينده فعاليّت گؤسته ريرديلر.
ميرزه زاده هله ”21 آذر نهضتي خالق كوتله لري نين دولتي اداره ائتمه سينه گئنيش يوْل آچدي“- آدلي مقاله سينده كرمان دا نشر اوْلوب ياييلان ” بيداري“ روزنامه سي نين 21 آذر حركاتينا مناسبتيني ستاد وئره رك يازير: كرماندا چيخان بيداري روزنامه سي 1324- نجي ايل 10- دي تاريخلي نمره سينده يازير كي، سوْن 20 ايل مدتينده ايران حكومتي و اؤلكه نين باشچيلاري ممكن قدر قانون اساسيني تاپدالاميش و حكومتده خالقين اشتراكينا هئچ وجهله يوْل وئرمه ميشلر. حال بو كي. آذربايجان ملي مجلسينده ملي- آزادليق و دئموْكراسي اوغروندا مبارزه يه حاضير اوْلان صنفلرين نماينده لري اشتراك ائديرديلر.
ملي مجلس اؤزونون صلاحيّتيني، وظيفه لريني و ايش قايدالاري ايله ياناشي داخيلي نظامنامه سيني قبول ائتديكدن سوْنرا، قانون وئريجي لي يي و عالي نظارتي حياتا كئچيرمه يه باشلاميشدي.
ملي مجلسين اوْرقاني ” آزاد ملّت“ روزنامه سي نين 1325- نجي ايلده نشر اوْلان 18- نجي ساييندا ملي مجلسه ملّت وكيلي سئچيلن لر حاقيندا ماراقلي بير معلومات درج ائتميشدي:
آزاد ملّت روزنامه سي همن معلوماتي بئله ايشيقلانديرميشدي: سئچيلن 101 نماينده دن 12 نفري كندلي، 16 نفري ضيالي، 14 نفري صنعتكار، 12 نفري ملكه دار، 15 نفري فهله، 10 نفري كارمند، 10 نفري تاجر، 8 نفري معلم، 2 نفري كارخانا صاحبي، هابئله 2 نفري ايسه روحاني ايدي.
ميرزه زاده سلطان بو بؤلگويه ” آذربايجان ملي مجلسي“- آدلي مقاله سينده استناد ائده رك داها ماراقلي بير مقايسه تقديم ائدير. او همن موضوع نو بئله قلمه الير: نماينده لرين اوچده بيريندن چوْخو گنج لردن عبارت ايدي. 28-35 باشيندا اوْلان همين نماينده لرين اكثريتي عالي ساوادلي ايدي. ميرزه زاده علاوه ائديركي، ”ايران ما“ روزنامه سي نين رئداكتورو حاقلي اوْلاراق يازيردي كي، آذربايجان ملي مجلسينده ساوادلي گنج لرين سايي ايران مجلسينده كيندن داها چوْخ ايدي.
ياخين و اوْرتا شرق خالقالاري تاريخينده بيرينجي دفعه اوْلاراق قادين لارين ملي مجلسه ملت وكيلي سئچمكده و سئچيلمكده اشتراك ائتمه لري آنجاق و آنجاق آذربايجان ملي مجلسي دؤورونده باش وئرميشدي.
آذربايجان ملي حكومتي نين عالي محكمه سي نين صدري زين العابدين قيامي نين شخصي آرشيوندن اليميزه دوشن داها ماراقلي بير سند ايسه ياخين و اوْرتا شرق خالقلاري تاريخينده مثلي گؤرونمه ميش اوْلاراق هميشه ليك قالاجاقدير. بو سندده گؤسته ريليركي، تبريز شهري نين بيرينجي دؤور مجلس سئچگي لرينده مركزي صانديغا 500 قادين، چرنداب و ليل آباد سئچگي صانديغينا 459 قادين، قره مليك و شام قازان سئچگي صانديغينا 506 قادين، اميرخيز و دوزدوزان سئچگي صانديغينا 156 قادين. خيابان و مارالان محله لري سئچگي صانديغينا 754 قادين، باغ مئشه و بيلان كوه سئچگي صانديغينا 262 قادين، حكموار سئچگي صانديغينا ايسه 521 قادين گيزلي سس وئرمه يوْلي ايله ملي مجلسه ملّت وكيلي سئچگيسينده راي وئرميشلر.
ملّي- آزادليق و دئموْكراتيا اوغروندا مبارزه نين ثمره سي اوْلان آذربايجان ملي مجلسين ياراديلماسي ايستر ايران داخيلينده، ايستر سه قوْنشو اؤلكه لرده گئدن خالق حركاتي نين هله سوْنراكي انكشافيندا دا مهم تأثير ائديجي روْل اوْيناميشدي.
مضمون و فوْرما اعتباري ايله مترقي و يئني حاكميّت اوْرقاني اوْلان ملي مجلس، گئنيش خالق
كوتله لري نين اراده سي نتيجه سينده يارانديغينا گؤره، گئنيش خالق كوتله سي نين منافعيني تمثيل ائتميش، دئموْكراتيك و مترقي اصلاحات كئچيرمك وظيفه سيني اؤز قارشي سيندا مقصد قوْيموشدو.
ميررحيم ويلايي و ع. زنوزي ” ملّي مجلس“ – آدلي مشترك يازديقلاري مقاله ده بئله قيد ائديرلر: آذربايجاندا خالق حاكميّتي نين يئني تيپلي دئموْكراتيك دولت فوْرماسي اوْلان و ان عالي حاكميّت اوْرقاني ساييلان ملّي مجلسين ياراديلماسي آذربايجانين خصوصا اجتماعي- اقتصادي وضعيّتينه، زامان و مكان شرايطينه اويغون شه كيل ده تطبيق ائديلدي.
آذربايجان ملّي مجلسي باشدا اوْلماقلا انجمن لر خالق حاكميّتينين سياسي اساسيني تشكيل ائتديلر.
عالي اجرا ائديجي اوْرقان اوْلان آذربايجان ملّي حكومتي ملّي مجلس طرفيندن ياراديلدي. دولت هيئتي مجلس قارشي سيندا مسئول و جاوابده اوْلماقلا مجلسين دولتي ده ييشديرمك صلاحيّتي، دولتي و آيري- آيري وزيرلري استيضاح ائتمك حقوقي وارايدي. دولت بودجه سي مجلسين مذاكره و تصديقيندن گئچيريلديكدن سوْنرا قانون شكلي آليردي. دولتين پروْقراملاريني، قرار لايحه لريني مجلس تصويب ائدير، يا خود رد ائده بيلردي. آذربايجانين عالي محكمه رئيسي نين و باش پراكروْرون تعيين ائديلمه سي ملي مجلسين صلاحيّتينه داخيل ايدي.
آذربايجان ملّي مجلسي ملي اقليّت لرين ده سياسي حاكميّت حقوقوني اؤزونده تمثيل ائديردي.
ملي اقليّت لرين حقوقي هله بير يانا، بو واختا قدر اؤز آنا ديليندن محروم اوْلموش ملّتيميز تهران
حاكم لري نين ارتجاعي شوْونيستي سياسي نتيجه سينده اؤز ملي معارفيني انكشاف ائتديرمكدن محروم ائديلميشدي. ملّي مجلس بوتون بو محروميّت لره سوْن قوْيدي.
معارف حاقيندا قرار قبول ائتدي. تهران حكومتي نين جزأ ديواني نين لغو ائديلمه سي باره ده دئموْكراتيك پرنسيپ لر اوزره قانون چيخاردي. قضايي ايشلره عموم خالق طرفيندن سئچيلن ملي مجلسين تعيين ائتدي يي عالي محكمه نين اوْرقالاري مسئوليّت دانيشماغا باشلادي.
اؤلكه ده حكم سورن گئري لي يي آرادان قالديرماق اوچون ملي مجلس مختلف ساحه لرده عملي اوْلاراق لازيمي تدبيرلر آپاردي. معارف، اينجه صنعت، صحيه، فلاحت حاقيندا قانونلار قبول ائتدي و لازيم اوْلان قدر بو اوْرقانلاري انكشاف ائتديرمك اوچون بودجه تصويب ائتدي.
آذربايجاندان قاچان خالق دوشمن لري نين توْرپاقلاريني و خالصه يئرلرين بؤلونمه سي حاقيندا قرار چيخاراراق بو توْرپاقلاري كندلي لر آراسيندا پولسوز اوْلاراق بؤلمه يه باشلادي.
1946- نجي ايلده تهرانا و سوْنرا ايسه آذربايجانا گلن فرانسه كموْنيست فرقه سي نين رهبري مارسل كاشن بئله يازيردي: من آذربايجانين اصل اهالي سيندن نئچه نفرله گؤروشمك فرصتي الده ائتديم. اوْنلار تكامل مرحله سينه چاتميش بير تمدنه صاحب ايديلر و يئني سياسي حياتي چوْخ ياخشي بيليرديلر. اوْنا گؤره ده عجبا، طبيعي دئييلمي كي، اوْنلار تهران حكومتي طرفيندن عذابدا اوْلسونلار؟ عجبا، آذربايجان ملي
مجلسي نين نشر ائتدي يي پروْقرامدان داها دئموْكراتيك بير شئي وارديرمي؟
مير رحيم ولايي و ع. زنوزي مشترك يازديقلاري ” آذربايجان ملي مجلسي“ آدلي مقاله لرينده دقيق اوْلاراق رقم لره اساسلانير و يازيرلاركي، خالصه توْرپاقالارين و خالق دوشمن لري نين توْرپاقلاري نين بؤلوشدورلمه سي حسابينا تقريبا 1500 كنده و بو كندلرده 200 مين عائيله و يا بير ميليونا قدر يوْخسول و زحمتكش كندلي لر 480 مين هكتار دان آرتيق توْرپاق آلديلار.
ترياك و ترياكدان دوزه لن باشقا شئي لرين قدغن اوْلونماسي، بدن مجازاتي نين لغو اوْلماسي، ارباب و رعيت آراسيندا بهره نين عدالت له بؤلونمه سي كيمي مسئله لر حاقيندا قرار چيخاران ملي مجلس، اؤزونون بير ايل فعاليتي دؤورونده تخمينا يوزه قدر دئموْكراتيك پرنسيپ لر اوزره فايدالي قانون و قرارلار قبول ائتدي. آذربايجان ملي حكومتي دؤورونده خالقين دولت حاكميت اوْرقانلاري ملي مجلس باشدا اوْلماقلا انجمن لرين يارانيب و فعاليّته باشلاماسي ايله اؤز حليني تاپميش اوْلدي. 1324- نجي ايلين بهمن آييندا ملي مجلسين قرارينا اساسا آذربايجانين بوتون ولايت، ماحال، بولوك لارينده انجمن لر تشكيل ائديلدي.
21 آذر حركاتي نين اشتراكچيسي ع. زنوزي ” آذربايجان ملي حكومتي دؤورونده خالقين دولت حاكميّت اوْرقانلاري“ آدلي مقاله سينده يازيركي، خالقا منسوب اوْلان دولت حاكميّتي نين ان عالي اوْرقاني آذربايجان ملي مجلسيندن عبارت ايدي. ولايت، ماحال، بلوك انجمن لري ايسه دولت حاكميّتي نين يئرلي اوْرقانلاري و يا خود منسوب اوْلدوقلاري ماحالين مجلس لري و آذربايجان ملي مجلسي نين
ممثللري ايدي لر. ع. زنوزي علاوه ائديركي، بو دؤوروده ياراديلان انجمن لر مشروطيت دؤورونده ياراديلان انجمن لردن داها مترقي ايدي لر.
ع. زنوزي داها بير فاكتا اشاره ائده رك يازيركي، آذربايجان ملي مجلسي و انجمن لر اؤزلري نين تشكيلات قورولوشو، ماهيّتي، صلاحيّت و وظيفه لري اعتباري ايله ايران مجلسيندن و ايران قانون اساسي سينده نظرده توتولان ايالتي و ولايتي انجمن لردن تمامي ايله فرقلي اوْلماقلا اوْرتا و ياخين شرق خالقلاري نين دولت قورولوشو تاريخينده تمام ايله يئني تيپلي، مترقي و دئموْكراتيك دولت فوْرماسي ايدي.
آذربايجاندا مجلس و انجمن سئچگي لرينده ملّي، ديني، جنسي فرقلريندن، سياسي باخيشلاريندان و اجتماعي وضعيّت لريندن آسيلي اوْلماياراق، بوتون آذربايجانلي لار ياخيندان اشتراك ائتدي لر. بئله ليك له گئنيش خالق كوتله لري نين دولت حاكميّتي اوْرقانلاريندا و دولتي اداره ايشينده اشتراكي حقيقتا تأمين ائديلميش اوْلدي.
21 آذر حركاتي نين 30- نجي ايل دؤنومو مناسبتي ايله 1355- نجي ايلده، آذربايجان دئموْكرات فرقه سي ” 21 آذر نهضتي ايران ملي دئموْكراتيك حركاتي تاريخي نين پارلاق صحيفه سي دير“- آدلي بير كتاب نشر ائتميشدير. كتابدا بير چوْخ باشقا معلوماتلارلا ياناشي ملي حكومت دؤورونده ياراديلان انجمن لر له باغلي فاكت لارلا دوْلي ماراقلي بير معلومات درج اوْلموشدور. بو معلومات كتابين 59 –نجي صحيفه سينده ايشيق اوزو گؤرموشدور. آدي گئدن كتابدا معلومات بئله وئريلميشدير:
آذربايجان ملّي مجلسي نين ولايت و شهر انجمن لرينه سئچگيلر حاقيندا تصويب ائتدي يي قانونا گؤره آذربايجاندا ياشايان 20 ياشينا چاتميش بوتون وطنداشلار انجمن سئچگيلرينه سس وئرمه حقوقونا مالك ايدي. ياشي 25- دن آز و 70 – دن چوْخ اوْلمايان بوتون وطنداشلار ايسه انجمن لره نماينده سئچيله بيلردي. ولايت انجمن لرينه 35، ماحال انجمن لرينه 25، بخش انجمن لرينه ايسه 15 نفر نماينده سئچمك معيّن ائديلميشدي. كند اهاليسي نين ساييندان آسيلي اوْلاراق كند انجمن لري نين نماينده سي 3 نفردن 5 نفره قدر ايدي. سئچگي حاقيندا قرارين 2 –نجي ماده سينه اساسا شهر انجمن لري 4 قوروپا بؤلونموشدو:
1- حكومت مركزي( تبريز شهري)
2- ولايت مركزي
3- ماحال مركزي
4- بخش مركزي
تبريز شهرينه 65 نفر، ولايت مركزينه 47 نفر، ماحال مركزلرينه 31 نفر و بخش مركز لرينه 25 نفر عضو سئچيلدي.
بوتون بو انجمن لر مجلس طرفيندن تصويب اوْلونموش داخيلي آئين نامه يه اساسا دئموْكراتيك مركزيت و دسته جمعي رهبرليك اصولي ايله ايشله ميشلر.
انجمن لرين گئنيش حقوق و صلاحيّت لري حاقيندا سيد جعفر پيشه وري دئميشدير: انجمن لرين صلاحيت لري چوْخ گئنيش دير. اوْنلار دولت اوْرقانلاري نين بوتون ايشلرينه قاريشا بيلرلر. انجمن لر اؤزلري نين انكشافي اوچون اؤلكه ده ممكن اوْلان بوتون شرايطي ياراتماليديرلار. آذربايجان خالقي هله تقريبا 40 ايل اوّل قهرمانجا سينا آپارديغي مبارزه نتيجه سينده يئرلي حاكميّت اوْرقانلاري نين ياراديلماسي حقوقونو الده ائتميشدير. لاكين، آزادليق دوشمن لري ايندي يه دك اوْنا اؤز حياتيني دئموْكراتيك اساسلار اوزره قوْرماغا امكان وئرمه ميشلر .
آذربايجان ملّتي، ملّي اؤندر سيد جعفر پيشه وري نين ايره لي سوردويو بو فيكيرلري حياتا كئچيرمك اوچون حركته گلميش، بو ده يرلري قوْروماق نامينه اجرأ ائديجي اوْرقان ياراتماغا استقامت گؤتورموشدو.
” وطن يوْلوندا“ روزنامه سي نين 145(348)- نجي ساييندا بيرينجي صحيفه نين اوْرتا ستونوندا اؤنجه تقديم ائتدي ييميز آذر بايجان ملي مجلسي ايله باغلي درج اوْلان يازي نين داواميندا آشاغيداكي معلوماتي اوْخويوروق: مجلس صدري آقاي شبستري مجلسده اكثريتي تشكيل ائدن دئموْكرات فرقه سي نين صدري آقاي پيشه وريني حكومتي تشكيل ائتمه يه دعوت ائتميشدير. بو، بوتون مجلس طرفيندن بير راي له قبول ائديلميشدير. بونونلادا، الده ائديلميش موفقيّت لري ضمانت ائدن، آذربايجان ملّي حكومتي ياراديلميشدير.
” آذربايجان“ روزنامه سي 1324- نجي ايل، بهمن آيي نين 4- دي، 109- نجي ساييندا 21 آذر حركاتي نين رهبري سيد جعفر پيشه وري نين مؤوجود وضعيّت له باغلي يازديغي مقاله ني چاپ ائتميشدير. همن مقاله ده آذربايجان ملّي حكومتي نين باش ناظري ملّي اؤندر سيد جعفر پيشه وري بئله يازيردي:
آذربايجان خالقي اؤزونون قدرتيني ملّي بيرليك و ملّي آزادليقدا تاپميشدير. ايندي آذربايجان ملّي بير اؤلكه دير. اوْنون قهرمان خالقي اؤزوني اداره ائتمه يه لايق اوْلدوغوني دنيايا اثبات ائتميشدير.
اوْرتا عصرلردن ميراث قالميش، انسانلارين من ليك و لياقتيني تحقير ائدن قانونلاري لغو ائتمك له ملّي مجلس ثبوت ائتدي كي، يالنيز دئموْكراتيك پرنسيپ لره اساسلانماقلا شخصيّتين حقيقي معنادا آزادليغيني تأمين ائتمك له انسانلارين مدني سه وييه سيني قالديرماق،اوْنلاري جمعيّتين لياقتلي عضوي ائتمك اوْلار.
آذربايجان ملّي مجلسي بو ده يرلري يئني دن بر پا ائتمك و ياشاتماق پرنسيپي اساسيندا گونده مه چيخميش و اؤزونون ان ده يرلي، ان قيمتلي، ان گره ك لي محصولي اوْلان اجرا ائديجي اوْرقان ساييلان ملّي حكومتين ياراديلماسيني تأمين ائتميشدير.