تاتها چه كساني هستند؟
Urmu
تاتها چه كساني هستند؟
امروزه در اثر پيشرفت علم توركولوژي و آذربايجان شناسي بررسي مجدد تاريخ و فرهنگ آذربايجاني و شهرهاي آن در صدر اولويت كاري محققين و پژوهشگران و نويسندگان آذربايجاني قرار گرفته است. آنها سعي دارند از لابلاي كتابهايي كه بدون غرض ورزي و تعصب و اهداف خاص سياسي نوشته شده اند تاريخ حقيقي خويش را عيان نمايند.
يكي از مسائل مربوط به مسائل آذربايجان قوم تات مي باشد كه اكنون در برخي از مناطق آذربايجان از جمله بخش شاهرود و خورش رستم خلخال ، منطقه اي در مرند و تاكستان ساكن هستند.مسئله تاتها و اسکان آنها در ميان ترکان با وجود شفافيت تاريخي، به ابزار و وسيله اي در دست سلسله پهلوي وشوونيسم ها تبديل شده است.وجود چند دهكده تات نشين در دست تئوريسين ها ي پهلوي و در راس آنها كسروي از خود بيگانه، به حربه و دست آويزي براي انكار هويت تركان ايران زمين بدل گشت چنان كه به صورت عادت هميشگي خودشان به جاي اصل قضيه و حادثه به طور مصلحتي عكس قضيه را در دستگاه عظيم تبليغاتي خودتبليغ كردند و وجود چند دهكده تات نشين را بومي و جمعيت عظيم تركان را غير بومي و زبان با قاعده طراز اول تركي آنان را به عمد عناد بنام هاي خود ساخته «آذري باستان»، «فارسي آذري»، «آذري»، «لهجه آذري»، «زبان قديم آذر آبادگان» يا «زبان خرده فرهنگها» …….. مي نامند.
ماهيت تاتها:
متاسفانه تا به حال در مورد تاتها مطالعات آنچناني صورت نگرفته است. منابع و مدارك آنچناني جهت شناخت اين قوم وجود ندارد و چندين مطالب بسيار ناقص در برخي كتابها آمده كه نويسندگان بعدي آنها را تكرار نموده اند و هيچ كار جديدي صورت نگرفته است. لذا امروزه بر نويسندگان و روشتفكران اين قوم وظيفه است تا در اين وادي قدم گذاشته و مطالعات و تحقيقاتي براي روشنگري بيشتر در اين زمينه بپردازند
اما آنچه از مطالعه آثار موجود بدست مي آيد اينکه از روزگاران پيش برگزيدن اصطلاح خاص و شايد هم نه چندان خوش آيند نسبت به غير خودي مرسوم بوده و اكنون هم وضع به همين منوال است. اگر روزگاري يوناني ها، عربها اصطلاحات بربر و عجم را به عنوان شناسايي غير خودي برگزيده بودند در حال حاضر هم استادان ، اديبان ، واژه شناسان ادبيات فارسي ، در مقابل كلمه اسلام گرا عنوان دگرانديش را بكار ميبرند، لذا تركان هم نسبت به غير خودي واژه تات را بكار ميبرند. (1)
محمد علي نقابي در اين مورد مي نويسد: « در سده هاي گذشته كه تركها در شمال غربي قاره آسيا مستقر شده بود، افراد طوايف و عشاير غير ترك را كه در زير لواي حكومت آنها مي زيستند تات مي ناميدند» (2)
همچنين اورانسكي در اين مورد چنين مي آورد: كلمه تات ظاهراً در آغاز بر نژاد و قبيله اي اطلاق نمي شده است. تركان بر مردمي را كه در زير انقياد خويش آورده بودند تات مي خواندند(3) و غلامحسين مصائب در دايره المعارف ( جلد اول ) مي نويسد : تات لفظ تركي به معني عناصر خارجي ساكن سرزمين تركان، اين لفظ در كتيبه هاي اورخون – قرن هشتم ميلادي - آمده است.(4)
همچنين در اين مورد در فرهنگ تركي آذربايجاني – فارسي استاد بهزاد بهزادي چنين آمده است : 1- قوم تات كه به لهجه ويژه اي از فارسي حرف مي زنند و در مناطقي از ايران و آذربايجان شمالي سكونت دارند. 2- جمعيت غير ترك زبان مقيم آذربايجان و مناطق ترك نشين. (5)
مارسل بازن مي نويسد: « اين نام توسط تركها به ايراني زبانان داده شده است و منظور از آن كساني است كه نمي توانند به تركي صحبت كنند. همچنان كه نام بربر كه از يك اسم صوتي حاصل شده است به اقوامي اطلاق مي شود كه نمي توانستند به يوناني تكلم كنند. اين موضوع در نوشته هاي اورخون ( 732 تا 735 م ) و كاشغري در قرن يازدهم ميلادي به اثبات رسيده است. (6)
آمدن تاتها به سرزمين ترکان:
بنا به يافته هاي امروزي باستانشاسان و پژو هشگران آذربايجان به عنوان موطن اصلي ترکان دنيا و زادگاه اوليه تمدن ترک از حدود 7500 سال پيش محل زندگي ترکان بوده است و ساکنان اوليه اين سرزمين التصاقي زبان و ترک بوده اند. ولي در زمان هخامنشيان و ساسانيان بنا به مصلحت مملکتي ترکيب جمعيتي آذربايجان دست خوش تغييرات خزئي گرديد از جمله اينکه انوشيروان براي حفظ حکومت جبار و بيدادگر خويش و جهت جلوگيري از حملات تركان ، عده اي از ملل تابعه خود را به آذربايجان كوچانده و آنان را در قلاع نظامي و آباديها اسكان داد تا پشتيبان ساسانيان باشند . به مرور زمان اينان با قطع ارتباط از اقوام اوليه خود و احاطه شدن بوسيله اقوام ترك با توجه به وسعت جغرافيائي امپراطوري ساساني و كثرت قومي و اينكه اينان از اقوام يكدست نبودند ، در ميان ملل ترك آسيميله شدند . چنان كه به ميزان اندكي از آنان در بعضي از دهات ترك نشين باقي مانده است كه اكنون به زبان تركي تكلم مي كنند و هم به زبان ايلي خودشان صادق مانده اند. (7)
مورخين درباره اهميتي كه پادشاهان ساساني به پاسداري از گذرگاه حساس دمير قاپي دربند ( باب الابواب ) نشان مي دادند ،از كوچانده شدن گروه هائي از نقاط مختلف امپراطوري ساساني به اين سامان و دادن امتيازاتي به آنها براي اقامت دائم در اين سرزمين در منابع موجود بسيار سخن گفته اند. ياقوت حموي ضمن تاكيد بر اهميت نظامي دمير قاپي در بند در نظر ساسانيان به مسئله سپردن مسئوليت حفظ دروازه هاي سد پرداخته و از بعضي گروهاي محافظ سد مثل طبرسران ، فيلان ، ليران ، شروان ….. نام برده و از انشاستكين ( جنگجويان ايراني گماشته شده بر سد دربند ) سخن به ميان مي آورد(8)
ابن فقيه مي نويسد : ” انو شيروان گروهي از سياسجه پهلوان و دلاور خويش را در قلعه هاي كلاپ و شاهبوش كه در سرزمينهاي سيجان واقع در آن سوي ارس بنا كرده بودمستقر كرد. “(9)
غير از نشاستكين ياد شده گروهايي از سغدي ها ، پارس ها و ملل ديگر شهرها ودر دژهائي كه در مناطق مرزي گرجستان و ارمنستان ساخته شده بود ،سكونت داده است (10) به نظر نويسندگان تاريخ آذربايجان، ساختن استحكامات در آذربايجان تنها براي پيشگيري از حمله اقوام كوچ نشين شمالي و شرقي نبوده بلكه اين دژها در عين حال براي استئمار آذربايجان و به زانو در آوردن مردم آن سامان و سركوبي قيامهاي آن به پا مي گرديد. همچنين ساسانيان براي نگه داشتن آلباني در زير سيطره و پديد آوردن تكيه گاه براي خود ، اقوام گوناگون را به آنجا مي كوچانند و همين اقوام بعدها ازطرف تركان بومي منطقه تات ناميده شدند . تاتها در بخش هايي كه داراي ارزش نظامي بود ، مستقر مي شدند و بقاياي آنها هنوز هم در بعضي از اين اراضي زندگي مي كنند .(11)
ناگفته نماند كه اين كشمكشهاي تاريخي بين تركان و امپراطوري ساساني از يك طرف و ظلم حكام ساساني به عامه مردم از طرف ديگر جنان باعث ضعف و زوال امپراطوري ساساني شد كه در مقابل سربازان دلاور و تازه مسلمانان اسلام كه خصوصا به صلاح ايمان نيز آراسته بودند، چندان دوامي نياورد ، و بزودي براي هميشه از هم پاشيد.
در تاريخ صفويه و قاجاريه هم به وا ژه تات بيشتر بر مي خوريم . پيترو دو لا واله قشون شاه عباس را چنين تعريف مي كند : قشون ايران مركب از چهار دسته است كه به ترتيب اهميت از پائين ترين آنها يعني تفنگچيان كه شاه عباس چندي بيش به توصيه آنتوال شرلي انگليس به تشكيل آن همت گماشت ، شروع مي كنم . تفنگچيان از نژاد ايراني هستند كه مسكن و ماواي آنها شهر ها و دهات است و چون تمامي شان حقوق مي گيرند هر وقت به وجود آنها اجتياج شد فورا در خدمت حاضر مي شوند نجيب زادگاه يعني قزلباشها وارد اين دسته نمي شوند و در حقيقت آنها را رعيت ها تشكيل مي دهند … به رعايت لفظ تات نيز اطاق مي شود و در فارسي وقتي تات مي گويند منطور اين است كه طرف از طبقه نجبا يعني قزلباشها نيست ، عده تفنگچيان ايراني فعلا قريب بيست هزار نفر است . چون آنان از تات ها هستند تاج قزلباشي ندارند و عمامه ساده اي مي بندند.(12)
و در جاي ديگر پيترو دو لا واله مي نويسد.” امروز اتکاي او بيشتر به تفنگچيان تات و مخصوصا غلاماني است که روز به روز بر قدرتشان افزوده مي شودو به مقامات بلند پايه گماشته مي شوند.”(13)
نتيجه گيري:
با نگاهي به مطالب اندک موجود در برخي کتب تاريخي درمي يابيم که تاتها از زمان ورود پارس ها به سرزمين آذربايجان آورده شده اند و طي اين مدت در کمال آرامش و آسايش در ميان آنها زندگي کرده اند. هيچ گاه به مشکل خاصي برخورد نکرده اند و لي در زمان حکومت منحوس و نژاد پرست پهلوي، عده اي به اصطلاح نويسنده و تاريخ نگار از وجود اين قوم به عنوان ابزار جهت رسيدن به اهداف شوم سياسي خويش استفاده کرده اند حال لازم است فعالين و نويسندگان اين قوم تحت تاثير تحريفات و دروغ نويسي هايقرار نگرفته و مطمئن باشند آذربايجان هيچ گاه به آنها کوچکترين بي مهري را نکرده و نخواهد کرد.