22 Kas 2008

تاریخچه مناقشه قره باغ

تاریخچه مناقشه قره باغ
Urmu
تاریخچه مناقشه قره باغ1-اشغال قره باغ
در منطقه قفقاز كه چهارراه اتصال اروپا به آسيا و خاورميانه است، يكي از طولاني ترين بحران ها همچنان به حيات خود ادامه مي دهد. با اينكه منازعه قديمي قره باغ كوهستاني كه در ادبيات فارسي بنام قره باغ عليا از آن ياد مي گردد، ريشه در سبوعيت و ايجاد نابرابري توسط روسها در پس از اشغال اين سرزمين در ميانه جنگ هاي دوره دوم ايران و روسيه منتهي به 1828 و قرارداد تركمانچاي دارد، اما تا آن زماني كه نشانه هاي فروريزي كمونيسم در دهه هشتاد ميلادي پيدا نشده بود، مردمان اين منطقه كم و بيش بصورت عادي با يكديگر زندگي مي كردند.
اجراي سياست پروستريکا (بازسازي) که در دهه 80 قرن گذشته در شوروي سابق آغاز شد، بر حيات ملت آذربايجان بي تأثير نبود. تلاش براي برقراري اصول دمکراتيک در کشور باعث تحولي در قيام ملتها با هدف مبارزه براي استقلال و همچنين آغاز حرکات جدايي طلبانه اقوام اقليت شد. در اوايل سال 1988، منطقه قره باغ کوهستاني، اين قلمرو باستاني و ازلي آذربايجان که در نتيجه سياستهاي طولاني مدت روسها، ارامنه به صورت مجتمع در آنجا زندگي مي کردند، به لانه فعاليتهاي جدايي طلبانه ارمنيها تبديل شد.
مقاصد حزب «داشنا کستيون» ارمني ـ که در اواخر قرن نوزدهم پايه گذاري شده بود ـ مبني بر ايجاد «ارمنستان بزرگ» به قيمت محو و نابودي وحشيانه انسانهاي ساکن در اراضي وسيع بين درياي سياه و درياي خزر و الحاق اراضي متعلق به ديگر ملتها با توسل به زور و خشونت، به تأسيس «جمهوري ارمنستان» در سرزمينهاي تاريخي مردم آذربايجان در سال 1918 با کمک روسها، سپس اعطاي قسمتي از اراضي جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي به جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي با تصميم مسکو در دوراني که هر دو کشور در ترکيب اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي قرار داشتند، و نهايتاً تأسيس «استان خودمختار قره باغ کوهستاني»با مساحت4800 كيلومتر مربع با 140 هزار جمعيت در آن بخش از اراضي جمهوري آذربايجان که ارامنه به صورت مجتمع در آنجا ساکن بودند، منجر شده بود. فعاليتهاي جدايي طلبانه ارامنه در اواخر دهه 80 قرن گذشته، مبني بر جدايي قره باغ کوهستاني از آذربايجان و پيوستن آن به ارمنستان نيز بخشي از نقشه «ارمنستان بزرگ» را تشکيل مي داد. مغز متفکر جدايي طلبي ارمني قره باغ کوهستاني نيز در جمهوري ارمنستان بود. ادعاي ارضي جمهوري ارمنستان بر عليه جمهوري آذربايجان با فعاليتهاي جدايي طلبانه ارامنه قره باغ به مرحله اجرا درآمد. کميته «قره باغ» ـ که در اوايل سال 1988 در ارمنستان تأسيس شده بود ـ با برگزاري ميتينگهاي غيرقانوني و اعتصابات، هم بر آذربايجان و هم بر حکومت شوروي فشار وارد آورده، تحرکات الحاق قره باغ کوهستاني به ارمنستان کم کم ماهيت نظامي بيشتري به خود مي گرفت.
معضل مجعول «قره باغ کوهستاني» که از سال 1987 به بعد مطرح مي شد، از سوي مردم آذربايجان از همان روز اول به عنوان تلاشي بر عليه تماميت ارضي جمهوري آذربايجان و زير پا گذاشتن حقوق قانوني شهروندان شناخته شده بود. لکن عليرغم اينکه مصونيت مرزهاي آذربايجان به دفعات توسط نهادهاي مختلف دولتي رسماً مورد تأييد قرار گرفته بود، سياست جدايي استان خودمختار قره باغ کوهستاني از ترکيب جمهوري آذربايجان مرحله به مرحله پيش برده مي شد. براساس طرحهايي که در ايروان آماده شده بود، در جلسات مختلفي که ارمنيها در ماههاي ژانويه و آوريل سال 1988 در قره باغ برگزار کردند، طومارهايي با درخواست الحاق اين استان به ارمنستان پذيرفته و تصميمات به مسکو فرستاده مي شد. «شوراي مردمي نمايندگان استان» در اجلاسيه فوق العاده خود در تاريخ 20 فوريه 1988 خروج اين استان از ترکيب جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي و پيوستن آن به جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي و ابلاغ اين مسئله به شوراهاي عالي جمهوري هاي سوسياليستي آذربايجان و ارمنستان شوروي را به تصويب رساند .
پس از اين تصميم ارامنه قره باغ شوراي عالي جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي قطعنامه اي تحت عنوان «درباره مصوبه اجلاسيه فوق العاده شوراي مردمي نمايندگان استان خودمختار قره باغ کوهستاني مورخه 20 فوريه 1988» صادر کرد. براساس اين قطعنامه، طرف ارمنستاني موافقت خود را با الحاق استان خودمختار قره باغ کوهستاني به جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي اعلام کرده و از شوراي عالي اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي درخواست مي کرد که حل و فصل مثبت اين مسئله را تأمين نمايد. در واقع تصويب چنين مصوبه اي، هم به معناي ضديت آشکار با قوانين اساسي اتحاد جماهير شوروي و جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي، و هم نقض وقيحانه اصول و موازين حقوق بين المللي بود.
کميته مرکزي حزب کمونيست اتحاد شوروي و هيأت وزراي اتحاد جماهير شوروي در ماه مارس سال 1988 با تصويب مصوبه ويژه اي در خصوص سرعت بخشيدن به روند پيشرفت اقتصادي ـ اجتماعي استان خودمختار قره باغ کوهستاني، در واقع مقدمه خروج قره باغ کوهستاني از تابعيت جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي را فراهم کردند. بر مبناي اين مصوبه که بر هيچ پايه و اساس منطقي متکي نبوده و با دلايل ساختگي به تصويب رسيد، براي قره باغ کوهستاني حقوق استثنايي قائل گرديده، بودجه هنگفتي اختصاص داده و حل و فصل بسياري از مسائل استان مستقيماً به وزارتخانه ها و نهادهاي اتحاد شوروي محول شد.
کميته «قره باغ» در تابستان سال 1988 با هدف آمادگي براي عملياتهاي نظامي، شروع به گردآوري نيروهاي داوطلب در ارمنستان و قره باغ براي آموزش نظامي نمود. کميته هاي «کرونک» که در تاريخ 20 آگوست سال 1988 در قره باغ تأسيس يافتند در ميتينگي که در استپاناکرت برگزار کردند مسئله اخراج آذربايجانيها از استان با توسل به زور را به تصويب رساندند. دسته هاي مسلح تشکيل داده شده توسط کميته «قره باغ» هم در ارمنستان و هم در قره باغ کوهستاني شروع به عمليات کشتار آذربايجاني ها و سوزاندن منازل آنان کردند. در زمستان سال 1988 بيش از 250 هزار نفر آذربايجاني ساکن در ارمنستان با توسل به زور از اراضي آبا و اجدادي خود اخراج شدند. در نتيجه عمليات پاکسازي قومي که توسط ارامنه به اجرا درمي آمد، 216 نفر آذربايجاني به قتل رسيدند.
گام بعدي مسکو در راه خروج استان خودمختار قره باغ کوهستاني از تابعيت آذربايجان، صدور فرمان هيأت رئيسه شوراي عالي اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي در خصوص اداره استان خودمختار براساس يک سيستم ويژه در تاريخ 12 ژانويه سال 1989 بود. اداره قره باغ کوهستاني به کميته ويژه اداره امور که تحت رهبري وولسکي، نماينده مسکو تشکيل شده بود، محول شد. اين امر عملاً به معني خروج قره باغ از ترکيب جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي بود.
شوراي عالي جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي در تاريخ اول دسامبر سال 1989 مصوبه اي تحت عنوان «اتحاد جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي و قره باغ کوهستاني» به تصويب رساند. در اين مصوبه حقوق شهروندي جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي به اهالي اين استان شامل شده و به شوراي عالي و هيأت وزراي جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي، و همچنين هيئت رئيس شوراي غيرقانوني ملي استان خودمختار قره باغ کوهستاني سفارش شده بود که مسائل منتج شده از اين مصوبه درخصوص تأمين اتحاد اقتصادي، سياسي و فرهنگي جمهوري سوسياليستي ارمنستان شوروي و استان خودمختار قره باغ کوهستاني را حل و فصل نمايد. در حقيقت در اين سند رسمي ادعاي ارضي جمهوري ارمنستان بر عليه جمهوري آذربايجان و تلاش ارمنستان براي اقدام عليه تماميت ارضي و حق حاکميت جمهوري آذربايجان بار ديگر به اثبات مي رسد.
در مجموع، استان خودمختار قره باغ کوهستاني سراسر به لانه آنارشي، بي قانوني و فعاليت گروههاي خرابکار تبديل شده بود. هرج و مرج و نافرماني مردم در اين استان حکمفرما بود. ميخائيل گورباچف رهبر اتحاد جماهير شوروي در تاريخ 15 ژانويه سال 1990 فرمان جديدي امضا کرد. به موجب فرمان «اعلان وضعيت فوق العاده در استان خودمختار قره باغ کوهستاني و برخي ديگر از شهرستانها» استان خودمختار قره باغ کوهستاني تحت کنترل وزارت کشور و وزارت دفاع اتحاد جماهير شوروي درآمده، خلع يد آذربايجان از اداره امور استان، به دست گروههاي مسلح ارمني آغاز شد. همانگونه که از عنوان اين فرمان برمي آيد، مسئله تابعيت استان خودمختار و «برخي ديگر از شهرستانها» هم در هاله اي از ابهام قرار مي گرفت.
اتخاذ سياستهاي غرض آلود از سوي مرکز بر عليه آذربايجان و بي اعتنايي آشکار کادر رهبري جمهوري نسبت به سرنوشت مردم، باعث برانگيخته شدن حس خشم و اعتراض در ميان توده هاي وسيع مردمي شد. تمام مردم آذربايجان يکپارچه بپا خواسته، پايان دادن به جدايي طلبي ارامنه و ادعاهاي ارضي ارمنستان را از مرکز طلب کرده و اعلام داشتند که در غير اين صورت آذربايجان از ترکيب اتحاد شوروي خارج شده و استقلال خود را اعلام خواهد داشت. رهبري اتحاد جماهير شوروي نيز براي مقابله با مردمي که در راه برقراري حق و عدالت در جمهوري نداي اعتراض برمي آوردند، سياست سرکوب آشکار را برگزيده بود. اشغال باکو توسط ارتش شوروي، نيروهاي ويژه پليس، و بخش وسيعي از نيروهاي نظامي داخلي در تاريخ 20 ژانويه 1990 که بدون اعلان وضعيت فوق العاده صورت گرفت، با شقاوت و وحشي گري هايي که تا آن زمان نمونه آن مشاهده نشده بود، همراه گشت. در روز بيستم ژانويه 121 نفر به دست نظاميان شوروي در باکو کشته، بيش از 370 تن زخمي و 321 نفر ناپديد شدند. طي روزهاي بعد نيز در باکو و چند شهر ديگر جمهوري، 9 شهروند غيرنظامي آذربايجان توسط نظاميان به قتل رسيدند.
فاجعه 20 ژانويه که با هدف در هم کوبيدن عزم و اراده مردم بپا خواسته، تحقير غرور ملت و به نمايش گذاردن قدرت ماشين جنگي رژيم شوروي پديد آمد، تجاوز نظامي و جنايت آشکار رژيم تماميت خواه کمونيست عليه مردم آذربايجان بود.
خاطره عمليات تروريستي وحشيانه اي که ماشين جنگي رژيم شوروي سابق در اين روز عليه مردم آذربايجان به اجرا گذاشت، به سان يکي از گسترده ترين جنايات ضد انساني در تاريخ بشر باقي خواهد ماند. سرکوب مردم غير نظامي اي که براي مطالبه حقوق حقه قانوني خويش قيام کرده بودند و به قتل رسانيدن و مجروح کردن صدها انسان بي گناه در نتيجه ترور دسته جمعي، ماهيت جناتکار رژيم تماميت خواه شوروي را در آستانه سقوط خويش، بار ديگر به جهانيان نماياند.
در زمان شوروي سابق، حوادث به وجود آمده در فاجعه 20 ژانويه، به شکلي آگاهانه تحريف، و سعي مي شد اين حوادث به دست فراموشي سپرده شوند. به گونه اي که حتي پس از کسب استقلال آذربايجان نيز تا مدتها ديدگاه رسمي در مورد حادثه ژانويه خونين تغيير نيافت. تنها در سال 1994، حادثه 20 ژانويه از نظر سياسي ـ قانوني کاملا به رسميت شناخته شده، جايگاه و ماهيت آن در تاريخ آذربايجان مشخص گشته و اسامي برنامه ريزان و مجريان بلا واسطه اين حادثه افشا شد.
ملت آذربايجان اگرچه در روز 20 ژانويه آماج تجاوز نظامي، سياسي و معنوي قرار گرفت، لکن پايبندي به سنتهاي تاريخي قهرمانانه خويش، و آمادگي خود براي سينه سپر کردن در مقابل سخت ترين آزمونها و حتي شهادت در راه آزادي و استقلال وطن را به همه جهانيان نماياند. فرزندان وطن که در روز 20 ژانويه 1990 در راه آزادي و استقلال آذربايجان قله هاي شهادت را فتح کردند، با فداکاري و شهادت خويش، برگ زريني به تاريخ قهرماني ملتمان افزودند. ملت آذربايجان، امروز نيز به داشتن فرزنداني که در راه پاسداري از عزت و سربلندي وطن از بذل جان خود دريغ نمي ورزند، افتخار مي کند.
برای خواندن تمامی جزئیات مربوط به جنگ ارامنه با مسلمانان ترک به سایت تاریخ آذربایجان مراجعه کنید.
قایناق:بخشي از مطالب فوق از روزنامه حيدر بابا مي باشد.
+ نوشته شده در پنجشنبه سيزدهم بهمن 1384ساعت 7:46 توسط آراز نظر بدهید
——————————————————————————–
اشغال نظامی قره باغذهنيت كهن ارامنه در بي خانماني، قتل عام بوسيله عثماني(به قول خودشان) در 1915، آثار مخرب زلزله بزرگ ارمنستان در 1988 بر ذهن و روان ارامنه، آرزوي دست يابي به ارمنستان بزرگ، اماده شدن مقدمات به اصطلاح قانوني، شكل گيري يك شبكه قوي از مهاجران ارمني در كشورهاي ديگر (دياسپورا) و قدرت يافتن اين گروه در كشورهاي غربي و روسيه و نهايتا بروز وجوه راديكاليستي و چپ روانه در ميان نخبگان ارمني و تشكيل احزاب افراطي مانند داشناكسيون همه و همه باعث شكل گيري يك نيروي عظيم رواني-اجتماعي براي اشغال قره باغ در فاصله مابين 1992 تا 1994 گرديد. نيروهاي ارمني علاوه بر دراختيار گرفتن قره باغ به ديگر مناطق جنوب جمهوري آذربايجان سرازير شده و اغدام، زنگلان، قبادلي، جبرئيل، كلبجر و فضولي را اشغال كرده و در نهايت به رود ارس رسيدند. نتيجه اشغال 35هزار نفر كشته و هشتصد هزار نفر بي خانمان و آواره در آذربايجان شد. و در مجموع به اشغال يك پنجم خاك جمهوري آذربايجان بسنده نمودند.
بالاخره در 12 مه 1994 (22ارديبهشت1373) آتش بس برقرار شد. در حاليكه يك پنجم خاك آذربايجان در اشغال نيروهاي ارمني است، اكنون مدت 11 سال از آتش بس مابين نيروهاي آذري و ارمني مي گذرد. در هر دو طرف خط كنترل هزاران نيرو در حال آموزش و مانور در برابر نيروهاي طرف ديگر هستند. هرچند كه ارمنستان معتقد است كه در اين منازعه آذربايجان در برابر حكومت جمهوري ناگورنو قره باغ قراردارد، اما بخوبي مشخص است كه جنگ و مذاكره در بين باكو و ايروان بوده و هست و هيچ كشوري حتي ارمنستان حاضر به شناسايي جمهوري ناگورنو قره باغ نبوده است.
2-مذاكرات
مذاكرات متعددي مابين مسئولان آذربايجان و ارمنستان در سالهاي پس از 1994 انجام شده است. 16 بار تا كنون دو رئيس جمهور با يكديگر مذاكره مستقيم داشته اند. مهمترين ميانجي مابين دو كشور در طول سالهاي منازعه، گروه موسوم به مينسك است. اين گروه برخاسته از ابتكار سازمان همكاري و امنيت اروپا(OSCE)است كه داراي سه عضو اصلي بنام رياست اشتراكي(Co-chairman) شامل نمايندگان روسيه، فرانسه و آمريكاست. شوراي امنيت ملل متحد پس از صدور چهار قطعنامه در سالهاي نخستين مناقشه باشناسايي گروه مينسك بعنوان ميانجي، ادامه كار حل مناقشه را به اين گروه سپرد. بغير از آن تاكنون ايران در فاصله سالهاي 93 تا 95، فرانسه در سالهاي 2000 و 2001 و آمريكا در سال 2001 ابتكاراتي براي صلح در اين منطقه داشته اند. دو رئيس جمهور در 1994 در بوداپست پايتخت مجارستان با يكديگر ملاقات نمودند. سپس در 1996 در ليسبون با ميانجيگري گروه مينسك، مذاكرات به شناسايي تماميت ارضي دو كشور، بالاترين حد خودمختاري براي منطقه قره باغ در داخل آذربايجان و تضمين امنيت براي قره باغ و مردم ارمني نشين آن خاتمه يافت، اما اين موارد در عمل محقق نگرديد. در 1997 مذاكرات ديگري با نظارت گروه مينسك براي عقب نشيني تمام نيروها، بازگشت پناهندگان و موضوع وضعيت سياسي و حقوقي قره باغ انجام گرديد كه آنهم به نتيجه نرسيد. در نوامبر 1999 در حاشيه اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان همكاري و امنيت اروپا در استانبول دو رهبر با يكديگر ملاقات نمودند. در آخرين دور مذاكرات در كي وست در ايالت فلوريداي آمريكا در فاصله روزهاي 3 تا 7 آوريل سال 2001 (14 تا 18 فروردين 1380)، رابرت كوچاريان رئيس جمهور ارمنستان و حيدر عليف رئيس جمهور آذربايجان مذاكرات رو در رو تحت نظارت سه نماينده كشورهاي ياد شده را داشتند. در قبل از آن دو بار دو رئيس جمهور در پاريس به ابتكار ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه با يكديگر ملاقات نموده بودند. مذاكرات كي وست گرچه به نتيجه مشخص و يا قراردادي كه دو طرف ملزم به اجراي آن باشند نرسيد، اما بنظر ميرسد كه در اين دور از مذاكرات، دو طرف در مورد دستور جلسات آينده به توافق دست يافتند. مسئله مهم ديگر زمانبندي و ترتيب اقدامات است كه بنظر ميرسد در اين زمينه نيز پيشرفت هايي حاصل شده باشد. وزير امور خارجه ارمنستان واردان اسكانيان در مصاحبه اي اظهار داشت كه دو طرف هيچگاه مثل امروز تا اين مقدار به يك توافق حل وفصل اختلافات نزديك نبوده اند. دو رئيس جمهور توافق كردند كه دور بعدي مذاكرات در پانزدهم ژوئن 2001 (25 خرداد 1380) در شهر ژنو سويس تحت نظارت گروه مينسك دنبال شود. در اين دور از مذاكرات 4 روز براي ملاقات هاي متعدد در نظر گرفته شده است. فاصله زماني مابين جلسه فلوريدا و ژنو خود نشان دهنده آمادگي دو طرف براي ادامه مذاكرات است. ارمنستان بدنبال آن است كه با استفاده از تمام ابزارهاي موجود و همچنين نفوذ خود در صحنه بين المللي و لابي اقليت هاي مربوط به خود در كشورهاي ديگر اين مذاكرات را بسود خود پيش برد.
3)مسائل موجود
- 3-1 هويت قره باغ مهمترين موضوع در مذاكرات است. وضعيت حقوقي وسياسي قره باغ و اين كه آيا مستقل از آذربايجان بوده و يا بخشي از اين سرزمين شناخته شود، همچنان اصلي ترين سئوال است. در سال 1998 گروه مينسك پيشنهاد كرد كه به قره باغ وضعيت مشترك(Common State) داده شود. بدان معني كه مابقي خاك آذربايجان و قره باغ در يك كنفدراسيون مشتركي با يكديگر هستند، اما در حقيقت دو واحد سياسي مجزا از يكديگر كه هم عرض يكديگرند، مي باشند. ارمنستان اين پيشنهاد را پذيرفت، اما آذربايجان اين پيشنهاد را بدليل آنكه مانع اعاده تماميت ارضي آذربايجان بوده و به حالت فعلي قره باغ مشروعيت ميبخشيد رد كرد. اين بدان معنا بود كه قره باغ در تمام امور خود داراي خود- مختاري كامل است و در همان حال از طريق دالان لاچين با ارمنستان در تماس است.
- 3-2 ايجاد كريدورهاي قابل دسترسي هر كشور به منطقه مورد علاقه نيز از موضوعات مهم است. ارمنستان مايل است كه يك مسير قابل دسترسي به قره- باغ از طريق زمين داشته باشد. مناسبترين دالان، مسير لاچين است كه ارامنه بر نگهداري آن فارغ از وضعيت قره باغ اصرار دارند. از طرف ديگر موقعيت جغرافيايي آذربايجان بصورتي است كه بدون عبور از ارمنستان و يا ايران دسترسي به نخجوان كه بصورت جمهوري خودمختار بخشي از خاك آذربايجان است، ممكن نيست. بدين ترتيب يكي از موضوعات ديگر دالان لاچين بصورت مستقل و يا معاوضه كريدور لاچين با يك كريدور ديگر كه مطابق نقشه خاك آذربايجان را به نخجوان وصل نموده و مرز مشترك ارمنستان و ايران را از بين مي برد، مي باشد. اين موضوع از طرف حيدر عليف با مقامات ايراني نيز درميان گذارده شده است. سياستمداران ارمني اين پيشنهاد را نوعي انتحار براي ارمنستان مي دانند. در عين حال در آذربايجان نيز تمامي گروه هاي مخالف دولت در تظاهرات متعدد و از جمله راه پيمايي 21 آوريل (اول ارديبهشت 1380) كه براي آزادي زندانيان سياسي برپاشده بود، با اين طرح مخالفت كردند. تحويل دالان آذربايجان- نخجوان در برابر خودمختاري كامل قره باغ طرحي است كه بنام “معاوضه زمين(Territorial Swap)” ناميده مي شود و اولين بار در سال 1992 توسط پل گوبل (Paul Goble)مطرح و بنام طرح گوبل شناخته مي شود.
- 3-3 آوارگان آذري به شش منطقه از هفت منطقه بيرون از قره باغ و واقع در سرزمين آذربايجان بسرعت باز خواهند گشت. اما آوارگان آذري به لاچين و قره باغ بزودي برنخواهند گشت.
- 3-4 گرچه در مقاطعي مابين مذاكرات صلح و ميانجيگري، حيدر عليف خطابه هاي آتشين خوانده و صحبت از آزاد سازي سرزمين مادري توسط نيروي نظامي را ميدهد، اما اين نكته محرز است كه آذربايجان از لحاظ نظامي به توانايي ارمنستان نيست. زيرا روسيه در ارمنستان و در كنار مرزهاي تركيه، ايران و آذربايجان داراي نيرو و پدافند است. درحاليكه عليرغم همه تبليغات آنچه كه در آذربايجان وجود دارد تنها ارتش تازه متولد شده اين كشور است.
- 3-5 تر پتروسيان رئيس جمهور قبلي ارمنستان در تلاش براي حل موضوع قره باغ بود. او با كودتاي كوچاريان و سركيسيان از كار بركنار شد. ترور نخست وزير فقيد ارمنستان، سركيسيان پس از ملاقات با رابرت پلترو معاون سابق وزارت خارجه آمريكا نيز در همين ارتباط ارزيابي مي شود. كوچاريان در حقيقت براي آنكه از قافله عقب نمانده و كسي به او انگ فروختن قره باغ را نزند همواره سعي مي نمايد كه از همه تندتر در مورد قره باغ موضع بگيرد. پارلمان ارمنستان شرايط صلح در مورد قره باغ را در 28 آوريل (8 ارديبهشت 1380) انضمام كامل قره باغ به ارمنستان و يا شناسايي كامل بين المللي از استقلال اين كشور!! دانسته و در هر مذاكره اي خواهان حضور مستقيم مقامات دولت قره باغ گرديده است. روز بعد كوچاريان با تقدير از پارلمان ارمنستان خود را متعهد به انجام خواسته پارلمان دانست. در چنين فضايي ناگهان اسكانيان وزير امور خارجه ارمنستان در مصاحبه خود با تلويزيون ارمنستان، اراضي آذري تحت تصرف نيروهاي ارمني را “نقاط اشغالي” خوانده و باعث گشت تا مخالفان دولت خواهان استعفاي او گردند. او بعدا اظهار داشت كه كه اشتباه لفظي باعث اين فاجعه گشته است.
4- قره باغ و قدرت هاي بزرگ:
در مسائل قفقاز جنوبي علاوه بر كشورهاي منطقه قفقاز بازيگران ديگري نيز وجود دارند كه در امنيت، ثبات و آينده اين منطقه تاثيرگذار مي باشند كه عبارتند از اتحاديه اروپا، آمريكا، روسيه، تركيه و ايران.
- 4 -1 اروپا در نگاه خود قفقاز را يا بخشي از اروپا و يا همسايه بلافصل اروپا مي داند. به همين دليل از ابتداي فروپاشي اتحاد شوروي كشورهاي اروپايي بدنبال جذب كشورهاي قفقاز در ميان خود بوده اند. پروژه هاي متعددي توسط اروپا در قفقاز و آسياي مركزي در حال انجام است. از جمله پروژه معروف به تراسكا(Transport Corridor among Europe, Caucasus, and Asia (TRACECA)) كه كريدور مابين اروپا و آسيا و راه هاي بهتر دستيابي اين دو قاره به يكديگر را تعريف مي نمايد. پروژه ديگر موسوم به اينوگيت(Interstate Oil and Gas Transport to Europe (INOGATE)) مربوط به روانسازي انتقال انرژي از منطقه به اروپا را در بر مي گيرد. همچنين مجموعه كمك هاي اروپا در امور آموزش, آموزش فني-حرفه اي نيز در پروژه تاسيس(TACIS) جمع آوري شده است. با اين ديدگاه در ژوئن 2000 (خرداد 1379), كشورهاي اروپايي تلاش نمودند تا توانستند دو كشور ارمنستان و آذربايجان را به عضويت شوراي اروپا(Council of Europe) درآورند. در قبل از آن نيز اتحاديه اروپا قرارداد مشاركت و همكاري(Partnership and Cooperation Agreement (PCA)) را در جهت دخالت دادن هر چه بيشتر پارلمان هاي كشورها با تك تك كشورهاي قفقاز و آسياي مركزي امضا نمود كه از اول ژوئيه 1999 (تير 1378) به اجرا درآمد. بصورت كلي هرگونه بي ثباتي در قفقاز بنظر اروپائيان بصورت مستقيم بر امنيت اروپا تاثير مي گذارد. وزير خارجه سوئد بعنوان رئيس ادواري اتحاديه اروپا همراه با خاوير سولانا نماينده عالي اتحاديه در امور امنيتي و سياست خارجي وكريس پاتن كميسر امور خارجي اتحاديه اروپا در اواسط فوريه (بهمن 1379) از منطقه قره باغ ديدن كردند. در ديدار يوشكا فيشر وزير خارجه آلمان از جمهوري آذربايجان در 21 مه 2001 (31 ارديبهشت 1380) او بصراحت از دمكراسي واصلاحات اقتصادي بعنوان پيش شرط هايي براي امنيت و ثبات در منطقه نام برد. نماينده فرانسه در گروه مينسك، فيليپ دوسورمن نيز منافع اروپا در حل اين اختلاف را پي گيري مي نمايد.
- 4 - 2 از سوي ديگر آمريكا در رقابت با روسيه و اروپا مايل است كه نفوذ دائمي و قطعي در حوزه قفقاز داشته باشد. اين موضوع به دو سياست كلان آمريكا بر ميگردد. اول سياست نفوذ در نقاط اصلي جهان براي حفظ منافع ملي آمريكا كه گسترش ناتو به شرق را نيز توجيه مي نمايد. دو كشور آذربايجان وارمنستان عضو پروژه مشاركت براي صلح(Partnership for Peace (PfP)) در ناتو هستند و هر دو خواستار عضويت در ناتو مي باشند. دوم سياست هاي انرژي جمهوريخواهان آمريكا بدين سو تمايل دارد كه براي فائق آمدن به بحران زودرس و قطعي انرژي در آمريكا كه ناشي از بحراني بودن مقدار توليد نفت خام, كمي ظرفيت پالايشگاه ها و كمبود عرضه و افزايش مداوم تقاضاست, در دو بخش داخلي و بين- المللي بايد تمهيداتي انديشيده شود. در بخش داخلي دولت بوش مجددا اجازه توليد نفت از نقاط حفاظت شده مانند سواحل آلاسكا را صادر نموده است. و در بخش بين- المللي علاوه برنگاه داشتن قيمت نفت در بالاتر از بيست دلار بدنبال راهي جهت استفاده از منابع متنوع نفتي است. يكي از آنها بررسي مجدد تحريم عليه سه توليد كننده عمده نفت يعني ايران, عراق و ليبي است. ديگري روآوردن به نقاط جديد مانند درياي خزر بجاي اتكاي صرف به خليج فارس است. اما در مورد ايران, آمريكا شديدا با حضور ايران در خزر مخالف است و اين را تسلط كشوري بر دو منطقه بزرگ نفتي جهان مي داند كه از رفتار او در آينده مطمئن نيست. بهررو خطوط انتقال انرژي از درياي خزر همچنان مهمترين دغدغه شركت هاي نفتي و كشورهايي مانند آمريكاست. در چنين موقعيتي, كه نفت وگاز خزر مي بايد هرچه زودتر به بازارهاي غرب رسانده شود و از طرف ديگر آمريكا مايل است كه روسيه و ايران در اين بازار انتقال جايي نداشته باشند, وجود بحران قره باغ عامل بازدارنده ديگري است كه علاوه بر ناامن نمودن كل منطقه براي سرمايه گذاري هاي كلان, هزينه انتقال نفت و گاز را نيز تا حد زيادي افزايش مي دهد. گفته مي شود كه در صورت وجود ثبات در منطقه صدور انرژي با قيمت هاي پائين تر ممكن است و هزينه سه ميليارد دلاري ساخت خط لوله باكو-تفليس-جيهان يك سوم كاهش مي يابد. كاري كاوانا نماينده ويژه رئيس جمهور آمريكا كه بعنوان يكي از روساي گروه مينسك دور جديد فعاليت هاي مربوط به حل و فصل بحران قره باغ را پي گيري مي نمايد، خوشبين است كه بتواند به نتايج معيني دست يابد. او با صرف بودجه اي هنگفت تا كنون توانسته است در هر دو كشور، گروه هاي غير دولتي طرفدار صلح را تجهيز نموده و از اين طريق فشار بر دو حكومت كه هركدام به نوعي نماينده اكثريت مردم هر كشور نيستند را افزايش دهد.
- 4 -3 روسيه از گذشته در قفقاز داراي نفوذ منحصر بفرد بوده است. در كشورهاي گرجستان، آذربايجان و ارمنستان روسيه داراي بستر عظيمي از نيروي انساني و نهادهاي اجتماعي است. در حاليكه از گذشته شوروي در هر دو منطقه آذربايجان، ارمنستان و بخصوص منطقه قره باغ داراي پايگاه نظامي بود، پس از فروپاشي اتحاد شوروي، روسيه همچنان پايگاه هاي خود را در ارمنستان حفظ نمود. پايگاه نظامي 102 ارتش روسيه همچنان در ارمنستان مشغول فعاليت است. از اول ماه مه (11 ارديبهشت 1380) مطابق قرارداد جديدي، تركيبي از نيروهاي ارمني و روسي مسئوليت دفاع از مرزهاي جنوبي كشورهاي عضو موافقت نامه امنيت دستجمعي(Collective Security Agreement (CSA)) را دارا مي باشند. كشورهاي روسيه، روسيه سفيد، قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان و ارمنستان عضو اين توافق مي باشند. رئيس ستاد مشترك ارتش ارمنستان اين دفاع را در برابر تجاوزات احتمالي تركيه و آذربايجان ذكر كرده است. از همين تاريخ، جنگنده هاي ميگ 23 با جنگنده هاي ميگ 29 جايگزين شده و در كنار مرز ارمنستان با تركيه در منطقه قمري موشك هاي زمين به هواي S-300 نصب گرديدند. اين همان خط حائل مابين نيروهاي ناتو و پيمان ورشو در سابق بوده است. در 4 مه (14 ارديبهشت 1380) در برابر چشمان ژنرال آناتولي كورنوكوف، فرمانده نيروي هوايي روسيه و سرژ سركيسيان، وزير دفاع ارمنستان ميگ هاي 29 روسي و سوخوهاي 25 ارمني در امتداد مرز تركيه عمليات اكتشافي انجام دادند. از ابتداي درگيري قره باغ روسيه نقش منحصر بفرد را دارا بوده است. برخي از ميانجيگران اظهار مي دارند كه در دوره جنگ هرگاه كه وضعيت كمي آرام مي گرديد و فرصت مذاكره فراهم مي آمد، از پادگان هاي متعلق به روسيه توپ و يا موشكي به هر دو طرف شليك مي گرديد و مجددا موقعيت را به تشنج مي كشيد. ولاديمير كازميرف مذاكره كننده روسي در طول درگيري معتقد است كه در دو كشور نيروهايي وجود دارند كه بهترين موقعيت براي آنان همين وضعيت حاضر است. او مدعي است كه روسيه 6 بار توانست كه در سالهاي 93 و 94 آتش بس در ميان طرفين برقرار نمايد و اين نشاندهنده قصد روسيه براي رسيدن به آرامش در منطقه بوده است. ميانجيگر روسي در گروه مينسك اكنون نيكلاي گريبكوف از قول پوتين مي گويد كه روسيه از حالت نه جنگ و نه صلح در جنوب قفقاز متضرر مي گردد. روسيه در پس از رياست پوتين، روابط جديدي را با آذربايجان تعريف نموده، در حاليكه روابط استراتژيك خود با ارمنستان را نيز حفظ نموده است. ولاديمير روشايلو]، دبير شوراي عالي امنيت ملي روسيه باتفاق گريبكوف در 14 مه(24 ارديبهشت 1380) با حيدر عليف مسئله قره باغ را مورد بحث قرار دادند. در 25 مه (4 خرداد 1380) نيز ولاديمير پوتين در مجمع برخي از كشورهاي مشترك المنافع براي تدوين يك سياست امنيتي در قبال تهديدات اسلام گرايان آسياي مركزي و قفقاز در ايروان شركت و سپس با كوچاريان مذاكره نمود. در ايروان برخي از حركات جديد روسيه از جمله ديالوگ جديد با آذربايجان با حساسيت دنبال شده است.
- 4 -4 تركيه در قفقاز ادعا دارد كه داراي منافع حياتي است. ليكن اقدامات يك جانبه اين كشور در چارچوب روابط تركيه-آذربايجان و يا بر مبناي همكاري هاي ميان كشورهاي حاشيه درياي سياه و يا در مقياسي وسيعتر همكاري هاي ميان كشورهاي ترك زبان كه همگي ارمنستان را ناديده گرفته و تاكيد بر روابط باكو-آنكاراست، باعث گرديده است كه نقش تركيه در ميانجيگري مابين آذربايجان و ارمنستان بسيار كم ارزيابي گردد. دو كشور ارمنستان و تركيه داراي روابط ديپلماتيك نبوده و مرزهاي دو كشور همچنان بسته است. تلاش هاي اخير ارامنه براي مسئول قلمداد نمودن حكومت عثماني در كشتار دستجمعي ارامنه در 1915 و تصويب اين موضوع در برخي از پارلمانهاي كشورهاي غربي مانند فرانسه، تركيه را هر چه بيشتر نسبت به نفوذ ارامنه در ميان جوامع ديگر خشمگين نموده است. در عين حال اين به معناي عدم حساسيت تركيه نسبت به روند صلح قره باغ نيست.. تركيه از سويي نگران بيشتر شدن نفوذ روسيه در قفقاز است كه با كريدور لاچين كمربند امنيتي روسيه تامين مي گردد و از سويي ديگر هرگونه كريدور مابين نخجوان و آذربايجان مستقيما بر منافع تركيه تاثير مثبت داشته و به نوعي كل كشورهاي ترك زبان قفقاز و آسياي مركزي را به تركيه وصل مي نمايد. ارمنستان همچنين از همگرايي هاي نظامي مابين گرجستان و تركيه نيز سخت شوكه شده است. وزير خارجه ارمنستان به صراحت از تشويش ايروان راجع به يك اتحاد نظامي مابين سه كشور تركيه، گرجستان و آذربايجان كه مي تواند ارمنستان را كاملا منزوي نمايد سخن گفته است.
- 4-5 مواضع دولت جمهوري اسلامي ايران با توجه به جمعيت عظيم آذري كه در ايران زندگي مي نمايند و همچنين اقليت ارمني همواره از بيشترين حساسيت مابين مردم جمهوري آذربايجان و جمهوري ارمنستان برخوردار بوده است. در ابتدا و در جريان جنگ، ايران چندين بار براي ميانجي گري تلاش نمود، اما در آن موقع بنظر مي رسيد كه روسيه حضور ايران در جريان ميانجي گري را مخالف منافع خود دانسته و نهايتا ارتباط ايران با گروه مينسك قطع گرديد. از 1994 (1373) تا كنون ايران سعي نموده است كه با داشتن ارتباط معقول با دو طرف منازعه در عين حال كه به پناهندگان آذري كمك مي نمايد و جريان ترانزيت كالا مابين نخجوان و آذربايجان را تسهيل مي نمايد، از طرف ديگر از محاصره و قطع كامل ارتباطات ارمنستان با جهان خارج جلوگيري نموده و دروازه مقري واقع در مرزهاي مابين دو كشور را همچنان باز نگهدارد. خط لوله گاز پيشنهادي براي ارسال گاز به ارمنستان از طريق شبكه خطوط گاز ايران يكي از نشانه هاي روابط ايران و ارمنستان است. اين خط لوله كه 120 كيلومتر تا اولين خط لوله گاز ارمنستان فاصله دارد با صرف هزينه اي بالغ بر 120 ميليون دلار كه اكثر آن نيز به نرخ جاري دو كشور است، گاز را با ارمنستان رسانده و در فاز دوم مي تواند به اوكراين و سپس به اروپا راه يابد. ساخت يك سد در كنار پل مقري با اشتراك ارمنستان و ساخت سدي ديگر در خداآفرين با اشتراك آذربايجان از برنامه هاي ايران است.در ميان مواردي كه از جلسات كي وست فلوريدا بدست آمده، آن است كه گروه مينسك تصويب نموده است كه از ايران نيز دعوت شود تا به گروه مينسك براي حل و فصل منازعه قره باغ بپيوندد. موقعيت ايران در ميان دو كشور منحصر بفرد است. ايران از ابتدا تجاوز ارمنستان به خاك آذربايجان را محكوم كرده و ادامه آن را اشغال سرزمين به زور دانسته است.